میدانیم که سعادت جاودان بر پایه ایمان و عمل صالح استوار است و از این رو، ایمان اصل و عمل صالح (تقوا) فرع به شمار می رود و حتی می توان یکی را (ایمان) علت دیگری (عمل صالح) دانست.
ایمان چونان چشمه ای است که از دل می جوشد و در جوارح جاری می گردد و به شکل اعمال نیک ظاهر می شود. از این رو می توان گفت میوه تقوا را باید از شاخه ایمان بر گرفت.
ایمان که یک عمل اختیاری قلب است ، مراتبی دارد و شدت و ضعف می پذیرد. از این رو ، باید عوامل پیدایش ، تضعیف و تقویت آن را بشناسیم تا ایمان را در خود پدید آوریم و از آفات آن بپرهیزیم و در تقویت آن بکوشیم.
حاجت خواستن از خدا
الحوائجُ الى اللّه وأسبابها فَاطْلُبوها الى اللّه بهم فمن أعطاكموها فخذوها عن اللّه بصبر.
كلمه «بهم» با ضمير جمع ذوىالعقول اشاره به اين دارد كه بسيارى از حوائج ما توسط انسانها برآورده مىشود. لكن در عين آن كه انسان نيازهاى خود را از اسباب طبيعى (كه اكثراً انسانها هستند) بدست مىآورد بايد در وراء آنها ذات اقدس الهى را ببيند و از او بداند.
رفتن سراغ اسباب بىتوجه به خدا، كار ناقصى است و رفتن در خانه خدا بىاعتناء به اسباب هم، كار ناقصى است، هر دو را بايد با هم جمع كرد و براى رسيدن به حوائج بايد از صبر كمك گرفت.
چکونه ایمان خود را تقویت کنیم؟
چگونه توبه کنیم؟
چنانچه در آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) آمده است هر چند انسان گناه زیادی انجام داده باشد، باب بازگشت به خدا و از بین بردن گناهان همیشه باز است چرا که خداوند در قرآن با بیانی مهربانانه میفرماید:
«یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً» ؛«ای بندگان من که بر خود اسراف کردهاید از رحمت خداوند نامید نشوید که خدا همهی گناهان را میآمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.»
قانون دانه
وقتي يك درخت سيب را در فصل ميوه نگاه مي كنيم تعداد زيادي ميوه مي بينيم كه در داخل هر كدام از آنها تعدادي دانه وجود دارد. و اگر دقت كنيم به عدد شگفت انگيزي مي رسيم. چرا در داخل هر سيب فقط يك دانه نيست؟ من فكر مي كنم طبيعت براي ما درس بزرگي دارد. در هر سيب بيش از يك دانه وجود دارد چون همه آنها فرصت رشد كردن و به درخت تبديل شدن را ندارند.
اما قانون دانه چه چيزي به ما مي آموزد؟ اين قانون مي گويد اگر مي خواهيد چيزي بدست آوريد بايد بيش از يك بار براي بدست آوردن آن تلاش كنيد. ما بايد 5 جفت كفش را امتحان كنيم تا كفش مناسب و راحت پيدا كنيم. براي پيدا كردن شغل بايد 20 رزومه ( سوابق كاري ) بفرستيم تا منجر به يك مصاحبه شغلي شود. بهترين دوست ما معمولاً بعد از ملاقات هزاران نفر انتخاب شده است. ما مجبوريم هزاران طرح و نقشه حرفه اي را امتحان كنيم تا بهترين موقعيت و موفقيت شغلي را براي خود و ديگران بسازيم. من در گذشته كارهاي مختلفي انجام داده ام ولي يكي از آنها در زمينه فروش محصول بود. اين شغل يك درس با ارزش به من آموخت: « هر نه اي كه مي شنويد شما را به يك بلي نزديك مي كند.» من اين را باور دارم و با تلاش زياد روي آن كار مي كنم. بنابراين هيچ پاسخ منفي نمي تواند مرا نا اميد يا سرخورده كند. و البته هر پاسخ منفي مرا به هدفم نزديك تر مي كند.
شعری تقدیم به شهید احمدیروشن ؛
اگر که شوکت این باغ، به چشم تنگ تو خار است
به گوش خود بسپار، این فقط شروع بهار است
به تیغ و دشنه تن ما نکرده پشت به میدان
و نیز جای سر ما، نه شانه که سرِ دار است
از آن گلی که شکستید هزار غنچه بروید
مباش در پی شاهد، فزون ز حد شمار است
به شهریاری شهر شرف رسیده هرآنکس
که مرگ در نظرش جز میان معرکه عار است
هلا سیوف برهنه، شما و سینهی چاکم
که بیقراری ایل از صدای پای سوار است
شکستن گل اگرچه نشانده غم به دل باغ
به جاده لاله نشاندن به پیشوازی یار است
منبع : ابنا
اخلاق به بایدها و نبایدها کار ندارد ، به بودها و نبودها کار دارد «آیتالله العظمی عبدالله جوادیآملی»
کسی که جهان را آفرید قوانین حلال و حرامش را نیز از طریق وحی به پیامبران می گوید و اگر ما بخواهیم از زبان فقه سخن بگوییم این است که کدام چیز حلال است و کدام چیز حرام است اما از زبان اخلاق میگوییم ظالم هیزم جهنم است.
رشوه حرام است زیر میزی حرام است این حرام ها بحث فقهی است، اما اخلاق کاری به این بایدها و نبایدها ندارد، به بودها و نبودها کار دارد. اخلاق میگوید رشوه سم است و در قیامت به بعضیها سم می خورانند این سم همان رشوه است. پس باطن رشوه سم است و این کار در فقه حرام است، اما اخلاق که از فقه دقیقتر و عمیقتر است ثابت میکند که باطن رشوه سم است و این سم زندگی انسان را می سوزاند.
اخلاق نمیگوید به دیگری تهمت نزن، میگوید تیغ نخور. بنابراین اخلاق غیر از روضه خوانی و مجلس وعظ است. اخلاق هم ضعف قانون را ترمیم میکند و هم روابط خانوادگی را تامین و هم رابطه خود با خودمان را تنظیم میکند و هم رابطه خود با خدا را برقرار میکند.
انسان دو لایه دارد یک لایه خود انسان که حیوانی است و دیگری که از سوی خدا به او امانت داده اند لایه انسانیت است. باید لایه خود که حیوانی است را تنظیم کنیم لایه انسانیت چراغ ماست و امورداخلی –پراکندگی-وهم و خیال-شهوت و غضب را تنظیم و هدایت میکند و این لایه بعنوان چراغ به ما امانت داده شده است، اما گروهی هستند که این چراغ و لایه انسانیت را فراموش کرده اند خود انسانیت رافراموش کرده اند و قرآن نیز می گوید اینها خود را فراموش کرده اند پس ما باید خودمان را حفظ کنیم حرفی نزنید که از جلال شما کم شودبرده کسی نشوید بندگی محض وظیفه ما در مقابل خداست.
امروز در کشورمان هر خدمت و ثوابی مسولین انجام دهند اول ثواب آن در کارنامه امام راحل بعد شهدا بعد هم جانبازان ثبت میشود.
منبع : ابنا
مهرباني با مهمانان خداي مهربان
يكي از وظايف و مسئوليتهاي سنگين و بسيار مهم مؤمن، اين است كه ديگر مؤمنان و مسلمانان را ارج نهد و به آنان احترام نمايد، وجودشان را گرامي بدارد و از اهانت به ايشان و سبك شمردنشان جداً بپرهيزد.
زائر حرم الهي بايد به طور ويژه به رعايت اين مسئله مهم در حقّ ديگران اهتمام ورزد و همه را، چه كوچكتر از خود و چه بزرگتر و مسنتر از خويش، گرامي بدارد و در هر موقعيتي از اكرام به آنان دريغ نورزد.
زائر بايد به اين معنا توجه كند كه ديگر زائران علاوه بر اين كه مؤمن و مسلمانند، مهمان خدا هستند، و در ضيافت الله شركت دارند و بايد از اكرام و احترام بيشتري برخوردار باشند.
زائر بايد افراد كمسنتر از خود را كم گناهتر بداند و مسنتر از خود را در عبادت و بندگي مقدم بر خويش قلمداد كند؛ بدين ترتيب احترام و اكرام به كوچكتر از خود و مسنتر از خويش را واجب اخلاقي بداند و در بزرگداشت همه آنان ذرهاي كوتاهي ننمايد.
اكرام به مؤمن و احترام به ديگران، گاهي با يك سخن و كلام نيكو تحقق مييابد؛ چنان كه از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده:
« مَنْ قَالَ لِأَخِيهِ الْمُؤْمِنِ مَرْحَباً كَتَبَ اللَّهُ تَعَالَي لَهُ مَرْحَباً إِلَي يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛
«كسي كه به برادر مؤمنش بگويد: خوش آمدي، [خداوند به تو رفاه و گشايش عنايت كند]، خداوند متعال تا قيامت براي او خوش آمد و گشايش در كارهايش ثبت مي كند».
و باز آن حضرت ميفرمايد:
« مَنْ أَتَاهُ أَخُوهُ الْمُسْلِمُ فَأَكْرَمَهُ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ»؛
«كسي كه برادر مسلمانش نزدش آيد و او به برادر مسلمانش احترام بگذارد، بيترديد به خداي عزوجل احترام گذاشته است».
امام صادق (عليه السلام) درباره نيكوكاري به اسحاق بن عمار فرمود:
«اي اسحاق!تا جايي كه قدرت داري به دوستان من نيكي كرده، با آنان به اكرام و احترام برخورد كن؛ مؤمن اگر به مؤمن نيكي كند و او را در امورش كمك نمايد، با اين عملش به صورت ابليس لطمه ميزند و قلب آن دشمن مكار را از اندوه دائم پرميكند».
نصيحت در لغت به معناي خيرخواهي نسبت به ديگران و موعظه حسنه براي هدايت آنان است.
اهل تحقيق و لغت شناسان در معناي نصيحت ميگويند:
مراد از نصيحت مؤمن به مؤمن، ارشاد و هدايت او به مصالح دين و دنياي اوست؛ و نصيحت، تعليم معالم دين به اوست؛ اگر نسبت به معالم جاهل باشد و بيدار كردن اوست، اگر در خواب غفلت به سرميبرد؛ نصيحت، دفاع از مسلمان و آبروي اوست؛ نصيحت، گراميداشت مؤمن در جواني و پيري اوست؛ نصيحت، ترك حسد و دغلي و فتنه نسبت به مؤمن، دفع ضرر از او و جلب منفعت به سوي اوست.
اگر طرف مقابل نصيحتپذير نباشد، بايد با حوصله، بردباري و مدارا با او رفتار كند تا نصيحتپذير شود و اگر به امر دين و مسائل الهي تن در ندهد، به صورت مشروع او را امر به معروف و نهي از منكر كند تا به دايره دين بازگردد و خير دنيا و آخرتش تأمين شده، هماي سعادت و خوشبختي برسرش بنشيند و به صف مؤمنان بپيوندد.
مسئله نصيحت و خيرخواهي در اسلام از جايگاه بسيار مهمي برخوردار است، تا جايي كه در روايات اهلبيت (عليهم السلام) فصل خاصي به آن اختصاص يافته است.
از امام باقر (عليه السلام) روايت شده كه پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله) فرموده است:
«لِيَنْصَحِ الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَخَاهُ كَنَصِيحَتِهِ لِنَفْسِهِ»؛
«خيرخواهي و نصيحت شما نسبت به برادر مؤمن بايد به گونهاي باشد كه گويا براي خودتان در مقام خيرخواهي هستيد».
امام صادق (عليه السلام) در ضمن روايتي در باب خيرخواهي ميفرمايد:
«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ أَنْ يُنَاصِحَهُ»؛
«بر مؤمن واجب است كه نسبت به مؤمن خيرخواه باشد».
«يَجِبُ لِلْمُؤْمِنِ عَلَي الْمُؤْمِنِ النَّصِيحَةُ لَهُ فِي الْمَشْهَدِ وَالْمَغِيبِ»؛
«بر مؤمن واجب است كه خيرخواه مؤمن در حضور و در غيابش باشد».
…………………..
پایگاه خبری اهل بیت (ع)
مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا یا عزراییل؟
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در پاسخ به این سوال که مرگ انسان به دست کیست ؟ خدا، یا عزراییل؟، پاسخ داده است:
درقرآن گاهی خداوند کارهایی را به خودش نسبت می دهد و گاهی همان کار را به دیگری، مثلاً در مورد گرفتن جان انسان، یک جا می فرماید: “الله یتوفی الانفس” خدا، جان مردم را می گیرد.
در جای دیگر می فرماید: “یتوفاکم ملک الموت ” ملک الموت (عزراییل) ، جان مردم را می گیرد.
و جای دیگر می فرماید: “توفته رسلنا” فرشتگان ، جان مردم را می گیرند.
هر سه تعبیر قابل قبول است . چنانکه وقتی شما به یک ساختمان نگاه می کنید ، می توانید بگویید: این ساختمان را مهندس ساخت ، این ساختمان را بنا و کارگران ساختند ، این ساختمان را صاحبش ساخت ، نسبت ساختن ساختمان به همه این ها درست است .
چنانکه می توان گفت : کلید، در را باز کرد. دستم در را باز کرد، خودم در را باز کردم. زیرا کلید در اختیار دست و دست در اختیار من است.
در آیات فوق نیز شاید این گونه باشد: فرشتگان جان ها را می گیرند و به عزراییل تحویل می دهند و عزراییل جان ها را به خدا تحویل می دهد.
شاید هم این گونه باشد: جان افراد عادی را فرشتگان می گیرند، جان افراد برجسته را عزراییل می گیرد و جان اولیای الهی را خداوند.
همانگونه که قرآن درباره اهل بهشت تعبیرهای مختلفی دارد، یک جا می فرماید: “یسقیهم ربهم ” خداوند آنان را سیراب می کند.
در جای دیگر می فرماید: “یسقون فیها کاساً” اینها از طریقی سیراب می شوند و نامی از خداوند برده نشده است.
گمان نکن زرنگی کرده ای
وقتى عمل، صالح است كه حقوق و حدود خدا محفوظ بماند. اگر چشمت یك نگاه بد بكند توى سرت مىخورد، خیال نكن! الآن نمىفهمى. اینها این آثار را دارد. گمان نكن زرنگى كردهاى و به محرمات الهى نگاه مىكنى و فردا خبرى نیست.
گفتاری از آیه الله بهاء الدینی
………………………………………………………………………………………………………………………………….
صیانت از سرمایه ها
قرآن مىگوید: همه شما سرمایهتان را از دست دادهاید، ورشكسته هستید، نیرو و چشم و دست از دست رفته است. اگر ایمان و عمل صالح دارى، به درد مىخورد. آنها كه ایمان به خدا پیدا كردند و عمل صالح انجام دادند، اگر چشم را از دست دادند، در برابر آن ایمان قلبى دارند؛ ولى گمان نكنید كه همه اعمال ما صالح است، هزار عیب دارد.
معلوم نیست كه همه اعمال صالح باشد. تمام شرق و غرب مشغول فعالیت هستند، ولى این فعالیت كتك هم مىخواهد، این كشور را آتش بزن، آن یكى را آتش بزن.
همه مشغولند ولى عمل، صالح نیست. آدم ریاكار مىخواهد در اعمالش ریاكارى كند. این كه عمل صالح نیست. این عمل از تو یك شیطان تربیت مىكند.
با این اعمال و ریاكارىها از آدمیت فاصله پیدا مىكنى. الا الذین ءامنوا و عملوا الصالحات.
انبیا و اولیا، توفیقات داشتند. آنها مثل ما نبودند كه با چهار تا سلام حواسمان پرت شود، با چهار تا دستبوسى خیال كنیم خبرى هست. اگر همه جهان هم دست تو را ببوسند، همان موجودى كه بودهاى، هستى.
اگر دروغگو بودى، همان دروغگویى. وقتى عوض مىشوى كه دروغها كنار گذاشته شود، خیانتها نباشد، بازىگرىها همه تعطیل شود.
تو یك آدم بازىگرى بودهاى و حالا اگر همه دنیا دست تو را ببوسند، مىخواهى بگویى من بازیگر نیستم؟ وقتى بازیگر نیستى، كه خودت را بسازى. باید دست از هوى و هوس بردارى، بنده شیطان نباشى.
تو مقاومت از شیطان خیلى بالاتر است. چرا این قدر بیچاره هستى؟ اگر خودسازى كردى، دروغ نمىگویى، معصیت خدا ندارى، تجاوز به حقوق دیگران نمىكنى.
مراعات حقوق
این همه اختلافات حقوقى براى چیست؟ براى این است كه سرقت شده است، حق تضییع شده است. منتها نتوانسته است یك كشورى را بخورد، یك مغازه یا خانه یا مزرعه را خورده است.
این معنایش این نیست كه بهتر از آمریكا هستى. تو بیش از این هنر نداشتى! هنر تو این بود كه خانه مردم را به او ندهى. بیش از این زورت نرسیده است.
نه این كه آدم خوبى هستى. آدم بدى هستى. منتها قدرت تو در همین حدود بوده است كه خانهاى غصب كنى، باغى را غصب كنى، مزد یك كارگرى را بخورى.
زورت به كارگر مىرسد. كارگر را تا مزدش را به او ندهى خستگى او در نمىرود. ولى یك جور بازى سر او درمىآورى. امروز او را رد مىكنى، فردا هم رد مىكنى.
این، عمل صالح نیست. وقتى عمل، صالح است كه حقوق و حدود خدا محفوظ بماند. اگر چشمت یك نگاه بد بكند توى سرت مىخورد، خیال نكن! الآن نمىفهمى. اینها این آثار را دارد. گمان نكن زرنگى كردهاى و به محرمات الهى نگاه مىكنى و فردا خبرى نیست. این كار از تو یك شیطانى تربیت مىكند كه فردا سوسمار هم مىخورى.
خداى تعالى همه را آگاه كند و همه را موفق كند، كه خود را بسازد، نگاهش به مردم نباشد كه مردم ما را سلمان مىدانند. اگر باطن تو یك گرگ باشد و تمام شرق و غرب هم به تو نظر سلمان كنند، تو گرگ هستى. مگر وقتى كه خودت را به طورى بسازى كه گرگ نباشى، شیطنت نكنى، قلدرى نكنى و این، توفیقات الهى مىخواهد.
منابع:
کتاب سلوک معنوی
روز نيروي هوايي ارتش
روز نيروي هوايي ارتش از شکنندهترين ضربات بر پيکر رژيم شاهنشاهي، حرکت شجاعانه پرسنل نيروي هوايي ارتش در 19 بهمن 1357 بود که بحق ميتوان آن را از ايام الله ناميد. در اين روز، نظاميان متعهد نيروي هوايي، با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامي در مدرسه رفاه و بيعت با حضرت امام، سندي از افتخار، حماسه، رشادت و ايمان را در برگهاي زرين انقلاب اسلامي به ثبت رسانيدند. اين حماسه حضور و بيعت قاطعانه ارتش، طليعه خجسته پيوند ارتش با ملت مسلمان و انقلابي بود. اينگونه بود که ارتشي که مهمترين پشتوانه رژيم استبدادي پهلوي مينمود و با اتکاي به اين ارتش، سردمداران غربي و استکبار جهاني، ايران را جزيره ثبات ميدانستند، بعلت تحولي که انقلاب در روح انسان ها پديد آورده بود، در خدمت آرمان انقلاب اسلامي درآمد و در طول انقلاب نيز خصوصا در 8 سال دفاع مقدس حماسههاي پر شوري در دفاع از کيان اسلام و انقلاب آفريد. امام خميني در روز 19 بهمن 57 در جمع پرسنل نيروهاي هوايي فرمودند: «در درود بر شما سربازان امام عصر سلام الله عليه، همانطور که فرياد زديد، تاکنون در خدمت طاغوت بوديد، طاغوتي که همه هستي ما را ساقط کرد، طاغوتي که ما را برده خارجيها کرد و از امروز در خدمت امام عصر سلام الله عليه و در خدمت قرآن کريم هستيد.» تصوير بيعت پرسنل نيروي هوايي ارتش به هنگام بيعت و سلام نظامي در مقابل امام خميني که در روزنامههاي فرداي آن روز چاپ شد، دژخيمان رژيم را بيش از پيش نا اميد و امواج خروشان انقلابي مردم را فزونتر کرد. اکنون تنها سه روز تا پيروزي انقلاب اسلامي باقي است.
منبع : www.irdc.ir