مدرسه علمیه الزهرا شبستر

  • خانه 
  • ورود 

بسم الله الرحمن الرحیم

پس گنه کاران کجا بروند؟

10 آذر 1390 توسط ثریا

اصمعی می­گوید:

شبی بـه دور خانه­ی خـدا طواف می­کـردم، چشمم بـه جـوانی زیبا روی که موهای سر را به پیشانی ریخته و خود را به پرده­ی کعبه چسبانیده بود افتاد، که می­گفت:

اکنون که دیدگان مردم به خواب رفته و ستارگان سیر تصاعدی خود را طی می­کنند، تو ای پرودگار من! زنـده، بیـدار، قیّـوم، قائم بالذّات و پاینده­ای.

پادشاهان در این وقت شب، درها را بر روی مردم بسته و نگاهبانان از آن­ها حراست می­کنند، امّا ابواب رحمت تو به روی همگان، همیشه باز است و حاجتمندان در هر زمان و مکان می­توانند عرض حاجت کنند و مانعی ندارند.

اکنون من عاجز و ناتوان، به تو رو آورده­ام تا نظر رحمت خود را بر من بیفکنی.

و بعد اشعاری عربی سرودند که ترجمه­ی آن این است:

ای کسی­که دعای مضطرّان و بیچارگان را در دل شب،اجابت نموده و مصائب و دردها را بر می­داری.

پروردگارا!

به آن دعایی که به من آموختی تو را می­خوانم، پس مرا به اشک بسوزان (با گریه دلم را روشن و آرام کن)، به حقّ خانه و حرم امنت، ترحّم نموده و مرا ببخش.

بار الها!

اگر عفو و بخشایشت، در انحصار نیکوکاران بوده و شامل گنه­کاران نشود، این گنه­کاران بیچاره، به که رو آورند؟ کیست که آن­ها را به بخشیدن نعمت­ها خُرسند نماید.


یا رب! بـه منو، روی سیـاهم نظـری

کـز نیک نمـانده، در وجودم اثری

گر عفـو تـو، شامل گنـه­کاران است

یـا رب! نبود ز من گنـه­کارتـری


اصمعی می­گوید:

جلو رفتم تا ببینم این کلمات جان­سوز را چه کسی می­گوید؟

وقتی نزدیک­تر رفتم، دیدم او سیّد السّاجدین، زین العابدین، امام علی بن الحسین (علیه السّلام) است. [1]

* * *

برگرفته از کتاب حکایت عاشقی
حجة الاسلام و المسلمین محمد رضا حاتم پوری کرمانی

——————————————————————————–

1- شرح خطبه همام، تراکمه­ای ص 118

 نظر دهید »

بدرقه خدا

09 آذر 1390 توسط ثریا

میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت ؟

جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم .

تو تنها نیستی…

توکوله بارت عشق میزارم که بگذری،

 قلب میزارم که جا بدی،

اشک میدم که همراهیت کنه،

ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم..

 


 نظر دهید »

الگوی مردان سیاست

09 آذر 1390 توسط ثریا

شهید آیت اللّه سیدحسن مدرس، برجسته ترین نماینده ای است که در دوران مشروطه و پس از آن در دوره های مختلف مجلس شورای ملی در مجلس حضور یافت. در میان شخصیت های معاصر، هیچ کس را مانند شهید مدرس سراغ نداریم که آن همه مورد توجه و تکریم حضرت امام خمینی رحمه الله قرار گرفته و الگوی مردان سیاست معرفی شده باشد. بدون تردید شخصیت آن فقیه توانا، سخنور چیره دست و سیاستمدار آگاه، فراتر از اوصاف نماینده مجلس بود، ولی بخش عمده ای از بروز شخصیت سیاسی وی، در سایه حضور در مجلس پدیدار شده بود که با اندیشه، بیان و رفتار خویش، سطح توقع جامعه را از نمایندگی مجلس دو چندان ساخت و الگویی بر جا گذاشت که برای سال های سال، ملاک و معیاری روشن در سنجش شخصیت نمایندگان ملت به شمار خواهد رفت.

طلوع ستاره مجلس

در آن هنگامه ای که استبداد دستگاه قاجاریه، در باتلاق جهل و جور خویش دست و پا می زد، شهید مدرس از افق علم و ایمان طلوع کرد. در همین دوران که آن فقیه فرزانه و مجاهد نستوه مشغول پرتو افشانی بود، مرداب نفرت انگیز و یأس آور رضاخان، رشد سرطانی یافت و انسان های پارسا و دین داری چون شهید مدرس را در محاق ستم خویش قرار داد. در این برهه حساس، شهید مدرس در عرصه های گوناگون از ارزش های دینی حمایت و چهره های نفاق را افشا می کرد.

ویژگی های آیت اللّه مدرس

شهید سیدحسن مدرس، دوران کودکی و نوجوانی خود را تحت نظر پدری آراسته به مکارم اخلاقی، و دوران جوانی را در محضر استادان بزرگ دینی که هر یک در عرصه علم و فضایل انسانی و الهی زبانزد خاص و عام بودند، سپری کرد. او تمام لحظات آن دوره را به خوشه چینی از کمالات اخلاقی آنها پرداخت و توانست به سجایای انسانی و فضیلت های اخلاقی والایی برسد.

اسوه شجاعت و شهامت

مردان خدا در سایه ایمان قوی و یقین به حقانیت اهدافی که در پیش دارند، هرگز از چیزی هراس به دل راه نمی دهند و جز در برابر معبود سر تعظیم فرود نمی آورند. یکی از ویژگی های والای شهید مدرس، شجاعت و شهامت است. او در طول عمر خود که همواره به مبارزه با ظلم و بیداد می پرداخت، از هیچ قدرتی نترسید. دشمنانش چندین بار به جان او سوء قصد کردند، ولی مدرس ذره ای از مواضع خود عقب نشینی نکرد. وی بارها می گفت: «اگر تمام دُوَل دنیا بر خلاف من باشد،… به تنهایی مقاومت می کنم».

وارستگی و آزادگی

مرحوم مدرس به دلیل قناعت و ساده زیستی که داشت، از تعلقات وارسته بود. در نتیجه، بدون نگرانی از به خطر افتادن موقعیت و مال و جانش، حرف حق را می زد. روزی مرحوم مدرس به تعدادی از علمای اصفهان گفت: «اگر می بینید من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده می کنم و هر حرف حقی را بی پروا می زنم، برای این است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمی خواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع خود را کم نمایید، آزاد می شوید».

بصیرت و تیزهوشی

شهید مدرس، مصداق کاملی برای حدیث «مؤمن زیرک و تیزهوش است»، به شمار می آید. او در جریان تغییر سلطنت، وقتی به مخالفت با آن برخاست، با تیزهوشی و بصیرتی کم نظیر، وضعیت آینده ایران را به گونه ای درست پیش بینی کرد. شهید مدرس با روی کار آمدن خاندان پهلوی، اوضاع آینده را چنین توصیف نمود: «در رژیم نوعی که نقش آن را برای ایران بینوا طرح کرده اند، نوعی تجدد به ما داده می شود که تمدن مغربی را با رسواترین قیافه، تقدیم نسل های آینده خواهد نمود».

صراحت کلام

یکی از ویژگی های مرحوم مدرس، صراحت ایشان است. او بدون تعارف سخن حق خود را با صدای بلند بیان می کرد؛ به ویژه اگر طرف مقابل می خواست ظاهر سازی و مردم فریبی کند. فرزند مرحوم مدرس می گوید: «رضاخان در اول خیابان سپه، محوطه بزرگی را که به نام باغ ملی بود تعمیر و بازسازی کرده، مراسم نظامی را در آن برگزار می کرد. او در بالای سردر بزرگ آن، مجسمه نیم تنه ای از خود نصب نمود که مانند دو مجسمه از پشت به هم چسبیده بود که هم از بیرون شمایل تمام صورت او را داشت و هم از درون. روزی برای مراسمی مدرس را دعوت کردند، من هم همراه ایشان بودم… . وقتی رسیدیم، رضاخان از شهید مدرس پرسید: حضرت آقا! درب ورودی را هم ملاحظه فرمودید. آیت اللّه مدرس گفت: بله مجسمه شما را هم دیدم، درست مثل صاحبش دو رو دارد. رضاخان از شرم و ناراحتی تا پایان مجلس دیگر سخنی به زبان نیاورد».

».

مدرس در آیینه کلام امام خمینی رحمه الله

دولت قناعت

سیره راستین مدرس، نکات ارزنده و آموزنده ای را در برابر چشم ما می نهد که هر کدام می تواند درسی هدایتگر برای جامعه اسلامی باشد. حضرت امام خمینی رحمه الله ، علاقه مندان را به شیوه زندگی مدرس توجه می داد که ساده زیستی، قناعت و دوری از دنیا بخشی از آنهاست. ایشان می فرماید: «منزلش یک منزل منحصر از حیث ساختمان و زندگی[اش]، یک زندگی مادون عادی [بود]. در آن وقت لباس کرباس ایشان زبانزد بود؛ کرباسی که باید از خود ایران باشد می پوشید». مدرس از همان دوران کودکی و نوجوانی، زندگی ساده و بی تکلف را بر راحت طلبی و رفاه ترجیح داد و چون در عرصه های فکری، فرهنگی و سیاسی هم گام نهاد، ضرورت استمرار این شیوه را بیشتر احساس کرد تا بتواند بدون تعلق به مادیات، رسالتی را که احساس می کرد به انجام برساند.

مدرس و مجلس

حضرت امام خمینی رحمه الله ، حضور شهید مدرس را در مجلس این گونه بیان می کند: «وقتی مدرس در مجلس نبود، انگار مجلس هم نبود و گویا همه منتظر صحبت کردن او بودند». حضور شهید مدرس در مجلس شورای ملی، برهه ای از زندگانی آن بزرگمرد به شمار می آید که وی با شجاعت و صراحت در کنار هم فکران خود، همواره به روشن فکری ها ادامه می دهد و اسیر جوسازی های اکثریت طرفدار دولت دیکتاتور نمی شود.

مرد ایمان

در پیام امام خمینی رحمه الله که به مناسبت بازسازی مرقد شهید مدرس در تاریخ 28 شهریور 1363 صادر شده، آن شهید به عنوان مجتهدی عظیم الشأن، متعهدی برومند و عالمی بزرگوار معرفی شده که از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی ورزید. در بخشی از این پیام آمده است: «این عالم… با جسمی نحیف، روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفای حقیقت و زبانی چون حیدر کرّار، رویارویشان ایستاد، فریاد کشید، حق را گفت، جنایت آشکار کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهی، در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست».

بی اعتنایی به جاه و مقام

امام خمینی رحمه الله در بخشی از سخنان خود درباره زهد و وارستگی شهید مدرس می فرماید: «… برای اینکه [مدرس ] یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا می کرد و نه به دارایی و امثال ذلک… . وارسته بود. برای مقام، برای جاه و برای وضعیت کذا نمی رفت عمل بکند. او برای خدا عمل می کرد. کسی که برای خدا عمل می کند، وضع زندگی اش هم آن است… . [مدرس] از هیچ کس نمی ترسید».

مدرس از نگاه دیگران

توانایی سیاسی

ملک الشعراء بهار می گوید: «در یکی از مجالس عمومی که دولت و نایب السلطنه تشکیل داده بود، سیدحسن مدرس نطقی کرد که مجلس به آن بزرگی به هم خورد و نطق به هواداری قانون اساسی و بر ضد خیال ناصر الملک شد». این توانایی سیاسی و اقتدار، ارمغان دیانت، قناعت و وارستگی مدرس است و از شیوه ای خاص از زهد و بی اعتنایی به مظاهر دنیوی خبر می دهد.

زندگی ساده

دکتر میلیسپو، مستشار آمریکایی ضمن اعتراف به ویژگی های والای مدرس از نظر وارستگی، زهد و تقوا می گوید: «پیشوای شهید علمای شیعه، مدرس است. این صفت مدرس زبانزد خاص و عام است که به پول اعتنایی ندارد و در یک خانه ساده که اثاثیه آن عبارت از حصیر، کتاب و نیمکت است زندگی کرده و دارای لباس سبک قدیم ایران است. شخصی خارجی که مدرس را ملاقات می کند، بی اختیار از سادگی و وارستگی و قریحه حساس او متأثر می شود».

حاکمیت ملت

اعتقاد نظری و پایبندی عملی شهید مدرس به حاکمیت مردم در سرنوشت خود، از مهم ترین بخش های اندیشه وی است. جمهوریت در اندیشه مدرس چنان جایگاهی دارد که برای تحقق واقعی آن در جامعه، در برابر جمهوری خواهی پوشالی و ضد ملی رضاخان می ایستد. مدرس در بخش هایی از نطق تاریخی خود در مجلس چنین می گوید: «استبداد طول کشید تا بیست سال قبل که اشخاص منورالفکر از داخله مملکت به خیال افتادند که امورات اجتماعی این مملکت از راه شخص خارج شود و اراده اجتماعی شود… . استبداد و مشروطه هم اصلاً با هم مناسبت ندارد که بگویند این بهتر است یا آن؛ این تباین است».

خاطراتی از مدرس

کلاه رضاخان

در یکی از جلسات مجلس، صحبت نمایندگان از بره، بز و میش بود و پوست کندن آنها. نماینده ای گفت: پوست بره یک منبع عایدی است، ولی باید بره کُشی ممنوع و منع گردد؛ بره را برای چه بکشند؟ مدرس با خونسردی گفت: برای کلاه رضاخان. آن روزها رضاخان که هنوز شاه نشده بود، کلاه پوستی به سر می گذاشت. خنده وکلا، نظم مجلس را به هم زد.

دُم شاهزاده فرمانفرم

شاهزاده فرمانفرما به وسیله یکی از محارم خود پیغام می دهد که به آقای مدرس بگویند این قدر پا روی دُم من نگذارد. وقتی این پیغام به مدرس می رسد می گوید: «به شاهزاده بگویید، مدرس گفت من هر جا پا بگذارم، دُم حضرت والاست؛ مرا در این میان تقصیری نیست».

از تبار مصلحان

مدرس پس از اتمام دروس مقدماتی خود در حوزه علمیه اصفهان برای تکمیل تحصیلات عازم نجف اشرف می شود و در جرگه شاگردان مراجع روشن اندیشی چون آیت اللّه آخوند خراسانی و سیدکاظم یزدی در می آید؛ عالمانی که با شجاعت تمام به حمایت از انقلاب مشروطیت پرداختند و سهم بزرگی در پیروزی این انقلاب مردمی ایفا کردند. تحت تأثیر این عالمان است که مدرس پس از بازگشت به زادگاه، عهده دار مسئولیت های اجرایی می شود. شهید مدرس از تبار نواندیشان حوزوی به شمار می آید که تأثیر انکارناپذیری بر جامعه ایران گذاشت.

نایب مردم

مدرس همان طور که در عرصه بینش به حاکمیت ملت اعتقاد داشت، در عرصه منش و زندگی عملی نیز به آن پای بند بود. روزی یکی از پیروان و دوستداران مدرس که مردی محترم بود، در مجالس و محافل گفته بود که من خواب دیدم و اعتقاد دارم مدرس نایب امام زمان(عج) است. سخنان او به گوش مدرس رسید. دستور داد او را احضار کردند و بدون مقدمه به او گفت: «چرا حرفی می زنی که اثبات آن مشکل است. به جای این که بگویی مدرس نایب امام زمان است، بگو مدرس نایب مردم است که هم دلایل کافی برای اثبات آن داشته باشی و هم سخنی به جا و درست باشد».

مجلس، خانه ملت

مدرس در استیضاحی که قرار بود از سوی نمایندگان اقلیت از رضاخان صورت گیرد، در اعتراض به مبهم گویی و کلی گویی های نمایندگان که احتمالاً از ترس آنان از رضاخان سرچشمه می گرفت، گفت: «مگر شما ضعف نفس دارید. این حرف ها را می زنید و در پرده سخن می گویید. ما بر هر کسی قدرت داریم. از رضاخان هم هیچ ترسی نداریم. ما قدرت داریم پادشاه عزل کنیم، سؤال کنیم، استیضاح کنیم».

کمال انسانیت

سیری در زندگی سیاسی مدرس، از توجه و شناخت عمیق او از تاریخ گذشته و تمدن جدید خبر می دهد. او شیفته حقایقی بود که هر روز در عرصه علم، فرهنگ، سیاست و پیشرفت انسان ظهور می کرد و ناگزیر به اتخاذ مواضعی حکیمانه و اصولی بود. از این رو گفتار و سخنان نغز و حکیمانه ای از خود به یادگار گذاشته است. از جمله آن سخنان چنین است: «تلاش و حرکت جامعه برای رسیدن به کمال انسانیت و آزادگی، زمانی بهترین نتیجه را به بار می آورد که با عقل و تدبیر آغاز و به آزادی ختم شود».

شاگردان شهید مدرس

شید مدرس سال های طولانی در حوزه های نجف، اصفهان و مدرسه سپهسالار تهران در سطوح بالای حوزوی تدریس می کرد. مواد درسی او نیز به طور عمده فقه، اصول، منطق، فلسفه، اخلاق و نهج البلاغه بود. برخی از شاگردان ایشان عبارت اند از: آیت اللّه مهدی الهی قمشه ای، عالم پرهیزکار و مترجم قرآن و مفاتیح الجنان؛ بدیع الزمان فروزانفر، از نویسندگان، محققان و ادیبان معاصر؛ آیت اللّه سید مرتضی پسندیده، برادر بزرگ امام خمینی رحمه الله ؛ شیخ الاسلام ملایری، از شخصیت های سیاسی و مذهبی برجسته؛ سید رضی لاهیجانی؛ شیخ محمد علی لواسانی و مرحوم جلال الدین همایی. شاگردان فراوانی از محضر این استاد بزرگ خوشه چینی کرده و از کمالات وی بهره برده اند، ولی به دلایل مختلف مانند اوضاع سیاسی حاکم بر آن زمان، تاکنون به طور دقیق شناسایی نشده اند.

مقام علمی و فقهی شهید مدرس

شهید بزرگوار سید حسن مدرس در دوران جوانی به مقام والای اجتهاد رسید و سپس از اصفهان، رهسپار حوزه علمیه نجف شد. مدرس از لحاظ علمی و حوزوی شخصیتی نمونه و ممتاز بوده، مجتهد و فقیهی جامع الشرایط و صاحب فتوا بود که خود حاضر نشد برای مردم رساله منتشر کند. وی پیش از آنکه مردی سیاسی باشد ، عالمی اصولی و فقیه حوزوی بود. مرحوم مدرس در نجف اشرف، هم مباحثه و هم ردیف حضرت آیت اللّه سید ابوالحسن اصفهانی بود که بعدها به مرجعیت رسید. مبانی و بینش سیاسی مدرس، از توان و مهارت شگفت فقهی و آگاهی های فلسفی و سیاسی اش سرچشمه می گرفت. مدرس، شعله ای از نور الهی در زمین و آیت عظمای خداوند در میان بندگان بود.

شهادت

شهادت مدرس، پایان زندگی افتخار آفرین او نیست؛ سرآغاز طلوع چهره تابناک اوست تا در راهی گام نهد که تا بی نهایت ادامه دارد؛ راهی که باید همه انسان ها را به مقام خلیفة اللهی برساند. مدرس در بستر تاریخ، رهگذر راهی است که همه انسان های آزاده در پهنه گیتی باید در آن گام نهند و به دنیای نور و آزادگی برسند. مدرس، فرزند همه انسان ها و ملت های دربند است که چون خورشیدی فروزان، در شب های سیاه و ظلمت زده زندگی آنان می تابد و به ایشان حیات و امید می بخشد

 نظر دهید »

شيخ مفيد(ره) نخستين فقيهي كه به نظام ولايت فقيه تصريح كرد

09 آذر 1390 توسط ثریا

شيخ ، مفيد(ره) از شخصيت‏هاي بزرگي است كه ارباب تراجم و دانشمندان رجال‏شناس به‏طور عموم او را ستوده و خدمات او را به عالم شيعه متذكر شده‏اند و اين خود بزرگترين دليل بر خدمتگزاري او به ساحت مقدس ائمه دين عليهم السلام و نواميس مقدس اين آيين است و از آن‌جايي كه سياست كلي خلفاي بني‏عباس در دوران‏هاي مختلف نسبت‏به شيعه يك سياست خشن و سختي بود، سعي مي‏كردند با انواع مختلف آزار و شكنجه و نشر اكاذيب و جعل اخبار و نسبت دادن آنها به ائمه اطهار عليهم السلام، مذهب شيعه را آلوده سازند و ميان آنان و عقايدشان تفرقه ايجاد كنند، اما با گذشت زمان و تضعيف دولت مركزي بني‏عباس و با روي كار آمدن دولت‏هاي استقلال‏طلب شيعه همچون فاطميين، صفاريان و طاهريان، شيعه از يك آزادي كامل برخوردار شد و اين وضع موجب شد كه به فعاليت‏هاي وسيعي مشغول شوند و انجمن‏ها و حوزه‏هاي علمي را تشكيل بدهند و كتاب‏هاي علمي و مذهبي را تأليف كنند، ولي علماي اهل تسنن كه با آزادي سياسي شيعه؛ وضع خود را در خطر مي‏ديدند، ساكت ننشسته و شروع به تبليغات دامنه‏داري عليه مذهب شيعه نموده و در علم كلام، اصول و استدلالات فقهي پيشرفت وسيعي كنند، لذا جهان تشيع به دانشمنداني نيازمند بود كه بتوانند از مذهب شيعه دفاع كنند و پاسخگوي شبهات و ايرادات آنها باشند.

در عصر شيخ مفيد كه خود عرب بود، شيعيان از آزادي و احترام بيشتري برخوردار شدند. وجود فقيه عالي‌مقامي چون شيخ مفيد ميان آنان، اعتبار آنها را بالا برد و بيش از پيش نزد دوست و دشمن، بر احترام آنان افزود.
شيخ مفيد شيعيان را از پراكندگي نجات داد و اوضاع اسف‌بار آنها را سامان بخشيد، تا آن جا كه به اوج عزت رسيدند.

شيخ مفيد در محله «كرخ» بغداد كه مركز شيعيان بود مي‌زيست، و مسجد معروف «براثا» در آن محله كه تاكنون هم باقي است، و زيارتگاه شيعيان است، محل تدريس شيخ مفيد بود.

* شيخ مفيد(ره) براي حفظ و صيانت تشيع مكتب بحث و استدلال را گشود


شيخ مفيد كه خود از محدثين عالي‏قدر شيعه بود، براي حفظ و صيانت اين مذهب، مكتب بحث و استدلال را گشود و در سن ۴۰ سالگي رياست ‏شيعيان را در فقه و كلام و حديث به‌ دوش گرفت و براي آشنا ساختن شيعه به روش استدلالي ساير فرقه‏هاي اسلامي، زحمات زيادي را متحمل شد و در عصري پرالتهاب و دوراني پراضطراب كه بحث‏ها، مناظرات، جدالها و گفت‌وگوهاي بسياري رايج بود، سكانداري حركت شيعه را به‌عهده گرفت.
او پس از شركت در مجامع عمومي بغداد، راه و روش استدلال را فرا گرفت و تسلط كاملي بر مسائل اصولي و كلامي پيدا كرد، بنابراين دست‏ به كار تهذيب فقه شيعه شد و سبك تازه‏اي كه در واقع مكمل همان سبك سابق بود، در پيش گرفت و طريقه استنباط و استخراج احكام را از روي ادله شرعيه به شاگردان خويش آموخت و علم اصول فقه را ـ كه در استنباط احكام مورد نياز بود ـ به صورتي دلپذير و جامع درآورد و مسائل متفرقه آن را جمع‏آوري و به‏طور دقيق و مشروح تجزيه و تحليل كرد و با رنج زيادي كه در اين راه متحمل شد، قواعد اصولي را مرتب ساخت و كتاب كوچكي كه مشتمل بر تمام مباحث علم اصول بود، تصنيف كرد.

* شيخ مفيد(ره) سرآمد فن مناظره

چيزي كه به زندگاني شيخ جلوه تازه‏اي بخشيده، قدرت مناظره او بود. شيخ در مجال مناظره از استحضار عجيبي برخوردار بود و پيوسته انگشت روي نقاط ضعف سخن طرف مقابل مي‏گذاشت و اگر همه مناظرات شيخ در جايي گرد آيد، عظمت او روشن‏تر مي‌شود. هرچند شاگرد بزرگ او مرحوم «سيد مرتضي‏» قسمتي از مناظرات او را در كتابي به نام «العيون‏» گردآورده و در زمان ما چاپ شده است.

در قدرت جدل و مناظره او همين بس كه مخالفان شيخ مي‏گفتند: او توانايي آن را دارد كه ثابت كند اين ستون از نقره است درحالي كه از سنگ باشد. به‏طور مسلم اين سخن از باب مثل گفته شده و حكايت از توان و قدرت او در مناظره دارد.

نقل مي‏شود كه وي تمام كتاب‌هاي مخالفان را حفظ كرد و به خاطر سپرد و بدين‌سان توانست‏ شبهه‏هاي آنان را پاسخ بگويد. همچنين در خانه شيخ مجلس بحثي برپا مي‏شد كه اكثر علما از مذاهب مختلف در آن شركت مي‌كردند و مفيد با تمامي آنان به بحث مي‏پرداخت. نمونه‏هايي از اين مناظرات را در كتاب باارزش «الفصول المختارة‏» مي‏بينيم كه در آنها اوج مرتبت و ژرفايي انديشه و تيزهوشي و لطافت فكر ايشان به روشني جلوه‏گر است.

* مكتب شيخ مفيد

عصر شيخ مفيد عصر شكوفايي تمدن اسلامي بوده و كاروان علم و دانش افق‏ها را مي‏شكافت و پيش مي‏رفت و جز مراكز اسلامي هيچ نقطه‏اي از نقاط جهان مهد علم و دانش نبود و آثار تمدن از همه‏جا دست و پاي خود را جمع كرده و به اين نقطه سرازير گرديده بود. هنوز صليبيان در فكر حمله به شرق نبوده و نيز ثنويان (مغول) در فكر هجوم به تمدن اسلامي نبودند. در چنين شرايطي كه جامعه اسلامي از نعمت امنيت خارجي برخوردار بوده و هرروز دامنه علم گسترش مي‏يافت، كافي است بدانيم كه در پيشرفت علوم، كم‏تر قرني مانند قرن چهارم و پنجم اسلامي يافت مي‏شود.

در زمان شيخ مفيد، علم كلام و اصول فقه، ميان دانشمندان اهل تسنن، رونق به سزا يافته بود. فقها و متكلمين بسياري از اطراف بلاد اسلامي در بغداد گرد آمده و در رشته‌هاي گوناگون علمي، به خصوص اصول عقائد و ديگر علوم و فنون متداول، مشغول بحث و جدل بودند.

هرچند علم كلام، پيش از شيخ مفيد ميان شيعيان سابقه داشت و با مداركي كه در دست است، مبتكر اين علم نيز ـ مانند ساير علوم اسلامي ـ شيعه بوده است؛ ولي به جهاتي كه ذكر شد، بر اثر محدوديتي كه در كار شيعيان وجود داشت، اين موضوع از مرحله تأليف و تصنيف و متون كتاب‌ها و جنبه‌هاي خصوصي، تجاوز نمي كرد.
فرقه معتزله كه عقل‏گرا بودند، پس از روي كار آمدن «آل‌بويه‏» كه خود شيعه و عقل‏گرا بودند، بار ديگر رشد كرده و در مقابل؛ اهل حديث و سلفي‏ها به وجود آمد و در عين حال همان گروه كه مورد حمايت آل بويه نيز بودند، با شيعه ناسازگاري‏هاي فراواني داشتند.

*مدل عقلانيت شيخ مفيد

پيش از شيخ مفيد، «شيخ صدوق» رئيس علمي و ديني شيعيان وقت، سبك ساده‌اي در تصنيف و تأليف به وجود آورده و آن را مبناي كار خود قرار داده بود.

شيخ صدوق عليه الرحمة در فقه و اصول عقائد، از صريح آيات قرآني و متون روايات پيغمبر و اهل بيت عليهم ‌السلام بهره مي‌گرفت و با استفاده از آنها كتاب مي‌نوشت و به همان شيوه نيز فتوي مي‌داد.

از اين نظر، سبك ساده شيخ صدوق و طريقه بي‌آلايش او بين احكام و عقايد كه از عبارت پردازي‌هاي متكلمين و اصوليان عصر به كلي پيراسته بود بسيار خوب و مطلوب مي‌نمود؛ ولي از نظر ديگر چون ادامه آن وضع، با سير و پيشرفت اهل تسنن در علوم نامبرده و كوتاهي شيعه در اين باره، ممكن بود ركودي در كارشان پديد آورد‌؛ لذا لزوم يك تحول اساسي در سبك استدلال و نگارش علوم و فنون اسلامي شيعه، به خوبي احساس مي‌شد. به خصوص اهل سنت از اين لحاظ با ديده حقارت به آنها مي‌نگريستند، و اين كمبودها را به رخ آنها مي‌كشيدند.

شيخ مفيد در ابداع و تعميم و توسعه اين مكتب كوشيد و با استفاده از مباني علم كلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را به‌روي شيعيان گشود. اصول فقه را كه مانند علم كلام، در عصر ائمه طاهرين. عليهم السلام كم و بيش متداول و معمول بود و اساس نوين آن را استادش «ابن‌جنيد اسكافي» و پيش از او «ابن‌ابي‌عقيل عماني» فقيه معروف شيعه پي‌ريزي كرده بودند، ولي هنوز مورد توجه دانشمندان شيعه قرار نگرفته بود ـ به صورت دلپذيري درآورد و كتاب كوچكي در اصول فقه تصنيف كرد كه مشتمل بر تمام مباحث آن علم بود.

ابواب فقه را نيز با دقت مورد تجزيه و تحليل قرار داد و از تشتت و پراكندگي بيرون آورد، و هر موضوعي از آن را در محل خود جاي داد و بدان وسيله، راه استفاده احكام را روشن ساخت و از اين راه، نه‌تنها شيعيان را به روش استدلالي ساير مسلمين آشنا نمود، بلكه از زمان وي تاكنون، تمام دانشمندان شيعه، بي‌واسطه يا با واسطه، از مكتب او استفاده كرده‌اند.

بنابراين شيخ مفيد در ابداع و تعميم و توسعه اين مكتب كوشيد و با استفاده از مباني علم كلام و اصول فقه، راه بحث و استدلال را به‌روي شيعيان گشود و اصول فقه را به صورت دلپذيري درآورد و ابواب آن را با دقت مورد تجزيه و تحليل قرار داد و از پراكندگي بيرون آورد و هر موضوعي از آن را در محل خود جاي داد و بدين وسيله، راه استفاده از احكام را روشن ساخت و از اين راه نه‌تنها شيعيان را با روش استدلالي ساير مسلمين آشنا نمود، بلكه از زمان وي تاكنون تمام دانشمندان شيعه بي‏واسطه يا با واسطه از مكتب او استفاده كرده‏اند.

* ولايت فقيه از ديدگاه شيخ مفيد

نخستين فقيهي كه به نظام ولايت فقيه به عنوان يك نظام الهي تصريح فرمود و تلاشي وافر و چشم‏گير در تحكيم مباني و مبادي اين نظام خدايي كرد، شيخ مفيد بود به‏طوري كه اين اعتقاد مقدس و محبت‏آفرين، وي را مبغوض‏ترين فقهاي شيعه نزد عالمان ديگر مذاهب قرار داد، شيخ عظيم الشأن بر اين باور بود كه؛ ولايت يك نظام حكومتي است و از فقيه به عنوان حاكم اسلامي و يا نايب حاكم اسلامي تعبير شده است. اين مذهب به وراثت از امام معصوم عليه السلام به فقها انتقال يافته است، زيرا روايت «العلماء ورثة ‏الانبياء» و اخبار صحيحي در دست ماست كه اين امور به فقها واگذار شده است‏.

 نظر دهید »

از خدا پرسیدم ...

08 آذر 1390 توسط ثریا

از خدا پرسیدم دوست دارید بندگانتان چه بیاموزند؟

گفت: بیاموزند که انها نمی توانند کسی را وادار کنند عاشقشان باشد.

بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند.

بیاموزند که چند ثانیه طول می کشد تا زخمی عمیق در قلب آنها که دوستشان دارند ایجاد کنند و سال ها طول می کشد تا آن زخم التیام یابد.

بیاموزند که ثروتمند کسی نیست که بیشترین ها را دارد کسی است که به کمترین ها قانع است.

بیاموزند که انسانهایی هستند که انها را دوست دارند اما نمی دانند چگونه عشقشان را ابراز کنند.

بیاموزند دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند اما متفاوت ببینند

به خدا گفتم آیا دیگر چیزی هست که باید دانست .

گفت: این که بدانند من همیشه و همه جا هستم…

 نظر دهید »

یا حسین

08 آذر 1390 توسط ثریا

 نظر دهید »

18 حدیث گهربار دیگر از امام حسین (ع)

08 آذر 1390 توسط ثریا
1. جز به یکى از سه نفر حاجت مبر : به دیندار ، یا صاحب مروت ، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد
لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة : إلـى ذِى دیـنٍ ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب
( تحف العقول ، ص 251 )
 
2. هر یک از دو نفرى که میان آنها نزاعى واقع می شود و یکى از آن دو رضایت دیگرى را بجوید ، سبقت گیرنده اهل بهشت خواهد بود
أیما اثْنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة
( محجه البیصاء ج 4،ص 228 )
 
3. رستگار نمی شوند مردمى که خشنودى مخلوق را در مقابل غضب خالق خریدند
لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ الْمَخلـُوق بسَخَطِ اْلخـالِق
( تاریخ طبرى،ص 1،ص 239 )
 
4. بدرستی که شیعیان ما قلبشان از هرناخالصی و حیله و تزویر پاک است
 إنَّ شِیعَتَنا مَنْ سَلمَت قُلُوبُهُم مٍن کُلِّ غَشٍّ وَ غِلٍّ وَ دَغَلٍ
( فرهنگ سخنان امام حسین ص/ 476 )
 
5. کسی در قیامت در امان نیست مگر کسی که در دنیا ترس از خدا در دل داشت
 لا یأمَن یومَ الْقیامَةِ إلاّ مَنْ خافَ الله فِی الدُّنیا
( مناقب ابن شهر آشوب ج/4 ص/ 69 )
 
6. عاجزترین مردم کسی است که نتواند دعا کند
أَعْجَزالنّاسٍ مَنْ عَجَزَ عَنِ الدُّعاء
( بحارالانوار ج/ 93 ص/ 294 )
 
7. گریه از ترس خدا سبب نجات از آتش جهنّم است
اَلْبُکاءُ مِنْ خَشیةِ اللهِ نَجآةٌ مِنَ النّارِ
( حیات امام حسین ج 1 /ص 183 )
 
8. آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.
مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ
( بحار الانوار ، ج 3 ، ص 397 )
 
9. بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد
اِنّ اَعفَی النّاسِ مَن عَفا عِندَقُدرَتِهِِ
( الدره الباهره ، ص24 )
 
10. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد
لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا
( بحار الانوار ،ج 4،ص 19 )
 
11. کسانی که رضایت مخلوق را به بهای غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.
لا أفلح قوم إشتروا مرضاة المخلوق بسخط الخالق.
( مقتل خوارزمی ،ج 1،ص239 )
 
12. کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود
من حاول اَمرا بمعصیة الله کان اَفوت لما یرجو و اَسرع لما یحذر.
( بحارالانوار ،ج78،ص120 )
 
13. کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند ی، خداوند او را به مردم وا می گذارد
من طلب رضی الناس بسخط الله وکله الله إلی الناس .
( بحارالانوار ،ج78،ص126 )
 
14. کسی که تو را دوست دارد، از تو انتقاد می کند و کسی که با تو دشمنی دارد، از تو تعریف و تمجید می کند
من اَحبک نهاک و من اَبغضک اَغراک
( بحار الانوار ،ج75،ص128 )
 
15. از نشانه های عالم ، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است .
من دلائل العالم إنتقادة لحدیثه و علمه بحقائق فنون النظر
( بحارالانوار ،ج78،ص119 )
 
16. هیچ کس روز قیامت در امان نیست ، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد
لا یأمن یوم القیامة إلا من خاف الله فی الدنیا.
( بحار الانوار ، ج 44، ص 192 )
 
17. عقل کامل نمی شود مگر با پیروی از حق
لا یکمل العقل إلا باتباع الحق
( بحار الانوار ، ج 78، ص 127 )
 
18. حذر کن از مواردی که باید عذرخواهی کنی ، زیرا مؤمن نه کار زشتی انجام می دهد و نه به عذرخواهی می پردازد، اما منافق همه روزه بدی می کند ، و به عذرخواهی می پردازد .
یاک و ما تعتذر منه ، فإن المؤمن لا یسیء و لا یعتذر، و المنافق کل یوم یسیء و یعتذر
( بحار الانوار ، ج 78، ص120 )
 نظر دهید »

روز چهارم محرم الحرام

08 آذر 1390 توسط ثریا

بي‌نتيجه بودن مذاكره حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) با عمر بن سعد براي وادار كردن لشكر وي به ترك جنگ و دعوت او و لشكرش جهت ملحق شدن به سپاه اسلام.
اول خلافت عثمان است . بدانكه گاهى كه عمر بن الخطاب در جناح سفر آخرت بود، امر خلافت را در ميان شش نفر به شورى افكند و مدت آنرا سه روز قرار داد چنانكه روز بيست و ششم ذيحجه معلوم شد. پس از آنكه عمر در سلخ ماه ذى الحجة درگذشت تا سه روز كار خلافت بجهت شورى تأخير افتاد و عاقبت بر عثمان قرار گرفت . پس روز چهارم عثمان لباس خلافت برتن پوشيد و مورخين ثبت كرده اند كه بعد از استقرار امر خلافت بر عثمان بسراى خويش آمد. جماعت بنى اميه ، صغير و كبير به شادمانى گرد او فراهم شدند و در خانه را از بيگانگان مسدود داشتند. در اين وقت ابوسفيان بانگ برداشت كه آيا غير از بنى اميه كس ديگر در اين سراى مى باشد؟ گفتند: نه . گفت : اى جماعت بنى اميه از در نشاط و بازى ، اين منصب خلافت را مانند گوى در ميان خود، دست بدست دهيد. قسم بآنكه ابوسفيان را سوگند بارور است كه نه عذابى است و نه حسابى و نه بهشتى است و نه جهنمى و نه حشرى است و نه قيامتى .
عثمان چون اين كلمات را شنيد، بيمناك شد كه اگر اين كلمات گوشزد مسلمانان شود، فتنه اى بزرگ پديد آيد. فرمان داد تا او را از مجلس بيرون كردند. گويند اول مسامحتى بود از عثمان در اجراى حكم خداوند. چه حكم مرتد قتل است نه اخراج از مجلس .
بالجمله ، پس از آن عبدالرحمن بن عوف بر عثمان وارد شد و عثمان را امر كرد بمسجد رود و بر منبر صعود كند. عثمان بمسجد رفت و بر منبر صعود كرد و خواست تا خطبه اى ايراد كند، راه سخن بر او مسدود شد و نتوانست چيزى بگويد. لاجرم گفت : اى مردم همانا ابوبكر و عمر ساخته اين مقام مى شدند و از آن پيش كه بالاى منبر شوند خطبه اى پرداخته و از بر مى كردند و بر بالاى منبر قرائت مى كردند و من تدارك اين كار نكردم و عاجز ماندم و شما آن را خرده نگيريد چه احتياج شما بامام عادل 51 افزون است از امام خطيب و زود باشد كه خطبه ها برحسب مراد اصغا نمائيد. اين كلمات بگفت و از منبر فرود آمد و بسراى خويش رفت .
در روايت روضه الاحباب است كه عثمان در اول جمعه از خلافت خويش بر منبر رفت . راه سخن بر او بسته شد و نتوانست اداء خطبه كند، لاجرم ترك خطبه كرد و اين كلمات بگفت و از منبر فرود آمد:
بسم الله الرحمن الرحيم ايها الناس سيجعل الله بعد عسر يسرا و بعدعى نطقا و انكم الى امام فعال احوج منكم الى امام قوال اقول قولى و استغفر الله لى ولكم .
روز چهارم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد مردم كوفه را در مسجد جمع كرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شركت در جنگ با امام حسین علیه‏السلام تشویق و ترغیب نمود.
به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه كه عبارت بودند از:
1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛
2. یزید بن ركاب كلبی با دو هزار نفر؛
3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛
4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛
به سپاه عمر بن سعد پیوستند. بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.

منابع :

فیض الاعلام شیخ عباس قمی، بحارالانوار، ج44، ص386

 نظر دهید »

شعر ترکی از استاد شهریار پیرامون شهادت امام حسین (ع)

07 آذر 1390 توسط ثریا

يا رب منه بو لحظه دى بير عمر ايله يارى

عشقونده سنون جان ويرورم هر ندن عارى

قان قان دي ین او خلار، يا غیرى ائیله، هوادن

اوز دوند روب او خلار منه ، منده سنه سارى

قربانوى سالما نظر مر حمتوندن

جان اوسته وارام نعمتوون شكر گذارى

گرجام بلاده ،  گینه وار، باده ، خدايا

گوندر منِ عطشانه ، خمار، قويما خمارى

دنيا سو اولا ، من سوسوزى ،  سالماز عطشدن

قور تارسا عطشدن منى ،  وصلوندى قوتارى

وئرديم سنون عشقونده ، منه ، گلدى گمانیم

بير باشى قالان ، عاشقوون دار و ندارى

بو باشدا ، سنو نكيدى كه منديدى امانت

ردّ ايلورم ايندى سنه آنجاق ،اونی بارى

دشمن ديدى قول بيعته قوى من ديديم اولماز

عشقم ديدى قان قان چا غيرسان ديديم آرى

تهديد ائلي ینلر منى مرگه نه بو لورلر

مرد آلنینى قانيله يووار، اولساغبارى

زهرا چراغى مين بيله طوفانيله سونمز

حشره كيمى وار مشعلمون نورى ، شرارى

من ايستیورم عـزّتینى دوشمنيمونده

نينيم گوروسن دشمنیمون يوخدى چیخارى

آخر نفسیمدور، گول آچوب گلشنِ جسمیم

قان ا يچره غميم يوخ اوزه رم اول  سنه سارى

روحيم قوشى چوخدانديكه قالمیشدى قفسده

بيراوخ تو خونوپ قلمبيمه سیندیردى حصارى

اوخ قلبیمى داغون ايليوپ توكدى داغتدى

ویردى جالادى ، قانى يره ، قيردى دامارى

زهرا باغنون غنچه لرى گوللرى سولدى

تك بير گونون عرضينده خزان اولدى بهارى

 نظر دهید »

خدایا مرا ده ، که آن به !

07 آذر 1390 توسط ثریا

I ask God to take away my bad habit .

God said , no

It is not for me to take away , but for you to give it up .

I asked God to make my spirit grow.

God said, no.

 You must grow on your own!

  But I will prune you to make you fruitful .

I ask God to grant me patience .

God seaid , no

Patirnce is a byproduct of tribulation

It isn’t granted , it is learned .

I asked God to give me happiness .

God said , no .

I give you blessings ;

Happiness is up to you .

I askesd God to spare me pain.

God said , no .

Suffering draws you apart from worldly cares and brings you closer to me . 

I asked God to help me love others , as much as He loves me .

God said : Ahah , finally you have the idea .

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 38
  • ...
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43

بسم الله الرحمن الرحیم اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

اللّهم اَرِنی الطَّلعَةَ الرَّشیدة

ساعت



ساعت فلش

خبـــــــــــــــــــــــــــــر

calender

موضوعات

  • همه
  • اخبار
    • اخبار مدرسه
  • مناسبت های ماه
  • داستان کوتاه
    • آموزنده
    • انگلیسی
    • جالب
  • سخنان و احادیث امامان
    • امام علی (ع)
    • پیامبر اکرم (ص)
  • شعر
    • انتظار موعود
      • سایر
  • نوحه و مداحی
    • حاج محمود کریمی
    • فرهمند
  • دلنوشته ها
  • شهدا

اوقات شرعی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

آمارسایت

آمار سایت

قالب وبلاگ

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
Alatash.com , پخش زنده از حرمین شریفین!
تماس با ما

کد تماس با ما


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما

قرآن

قرآن آنلاین
http://s1.picofile.com/shiat/giv.gif
>
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس