چرا به زیارت می رویم زیارت نامه خواندن چه فایده ای دارد ؟
زنده ترین و مؤثرترین راه برای شناخت و ایجاد ارتباط قلبی و فکری با ائمه اطهار زیارت است. زیارتنامه ها به ویژه زیارت نامه مأثور(معتبر) مدرسه ای هستند که درس امامت و ولایت می دهند. آثار و برکات اهل بیت را شمارش کرده و راه دوستی و محبت به اهل بیت را تعلیم می دهند. نیز تأثیر زیادی در ایجاد ارتباط نزدیک با امام معصوم و اولیای الهی دارند، به طوری که زائر احساس می کند هیچ کس به انسان نزدیک تر و مهربان تر و داناتر و تواناتر از زیارت شونده نیست.
رفتن آگاهانه به زیارت و خواندن زیارتنامه ها با توجه و حضور قلبی می تواند نقش مؤثری در اصلاح افراد داشته باشند که به اموری اشاره می شود:
1. رفتن به زیارت به معنای بیعت و بستن عهد و پیمان وفاداری به عقاید و افکار و راه و مذهب کسی که مورد زیارت قرار می گیرد است. زیارت آگاهانه سبب تقویت معنویت، تثبیت ایمان و عقیده و تحکیم رابطه با خلفا و اولیای الهی است.
درس های اخلاقی مرحوم ایت الله العظمی بها الدینی (1)
حكمتهای جاری
جوانی و نشاط موقت، بالاخره از انسان گرفته میشود و دیگر از لذات دنیا نمیتواند استفاده كند، ولی همیشه از لذات روحانی بهرهمند است. انسان باید خود را به آن لذات برساند. لذات روحانی نصیب زبان هرزه و چشم هرزه نمیشود. باید خود را اصلاح كرد. از مبادی شروع كنید. اگر خود را در حد خودتان اصلاح كنید، با همان میفهمید كه خدایی هست. «م"ا اَخْلَصَ عَبْدٌ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ أَرْبَعینَ صَب"احاً إِلاّ” جَرَتْ یَن"ابِیعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی” لِس"انِهِ» ؛ اگر چهل روز مرد خدا شدید، در قلب شما حكمت جاری میشود. اگر از تخیلات شیطانی و اوهام صرفنظر كردید و مرد خدا شدید به این نائل میشوید. اگر در قلب حكمت پیدا شد، در لسان و زبان هم حكمت پیدا میشود. اگر قلب جهنمی باشد، زبان و دست و پا و چشم، همه جهنمی است. قلب كه مورد افاضات الهی است، غیر از قوای دماغیه است. اگر قلب اصلاح شد، اگر به طور كامل هم نائل نشدید، فی الجمله نائل میشوید. خداوند همه را موفق كند كه خود را اصلاح كنید. خداوند همه را به لطف خود هدایت كند و ایمان عطا كند تا از مكتب اسلام كمال استفاده را ببرید.
منبع: سایت تبیان
مفاسد و انحرافات اجتماعی (سخنان امام خمینی در این زمینه )
به نام خدا
*انبيا مثل يك طبيبي بودند كه مي خواستندجامعه را اصلاح كنند .
* اگر انحراف اخلاقي نباشد، هيچ يك از اين سلاح هاي جنگي به حال بشر ضرر ندارد .
* آن چيزي كه دارد اين سياره ما را در سراشيبي انحطاط قرار مي دهد ، انحراف اخلاقي است .
* آنكه فاسد مي كند جامعه را، و دست از فسادش بر نخواهد داشت ،او را بايد از جامعه جدا كرد ؛ او يك غده سرطاني است كه جامعه را فاسد مي كند .
* نجات معتاد نجات يك فرد نيست ، نجات اسلام است .
* اين وظيفه شرعي نيست كه كسي نسبت به مسلماني اهانت كند، از برادر ديني بد گويي نمايد ؛ اين حب دنيا و حب نفس است، اين تلقينات شيطان است كه انسان را به اين روز سياه مي نشاند .
* اذيت مسلم و آزار مؤمنين از بزرگترين گناهان کبیره است
منبع:نرم افزار ماه جماران
دل به یاد حق زنده است
حضرت امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خداى عزوجل فرموده :
هر كس كه مرا در نهان ياد كند، من او را آشكارا ياد كنم .
منظور از ذكر درنهان ، ذكر در قلب است . اگر چه بر اين هم اطلاق مى كند كه انسان خدا را در قلبش ياد كند و از غير او منقطع گردد، و گفته اند كه منظور از علانية ، همان روز قيامت است ، كه خداوند در آن روز يك عده را فراموش وعده اى را ياد مى كند، البته منظور از اين فراموشى ، اين نيست كه خداوند چيزى را ازياد مى برد و فراموش مى كند (استغفر الله ) نه ، بلكه منظور از نظر دور داشتن است .
- قال اءميرالمومنين (عليه السلام ) من ذكر الله عزوجل فى السر فقد ذكرالله كثيرا، ان المنافقين كانوا يذكرون الله علانية ولا يذكرونه فى السر، فقال الله عزوجل : يرائون الناس ولايذكرون الله الا قليلا .
امام على (عليه السلام ) فرمودند:
هر كس خداى عزوجل را در نهان ياد كند، پس او بسيار ذكر خدا كرده است ، زيرا شيوه منافقين اين بود كه آشكارا ذكر خدا مى كردند ولى در نهان ذكر خدا نمى كردند، پس خداوند عزوجل فرمودند:
منافقان به مردم خودنمائى كنند و جز اندك از خدا ياد نمى كنند.
در اينجا حضرت امير (عليه السلام ) بسيار جالب فرمودند: كه خدا را در قلب خويش ياد كنيد. زيرا كه ذكر كثير، همين ذكر خدا در دل مى باشد، ذكر در دل است كه كثيرا فى نفس است .
اگر چه گفته شد: معمولا كثرت و قلت را به امور لفظى نسبت مى دهند، ولى در اينجا منظور از قلب و كثرت ، كميت نيست ، رقم نيست ، بلكه منظور كيفيت در دل است كه دل چقدر به ياد خداست .
آنگاه حضرت به معرفى مومن و منافق مى پردازند: كه مومن در دل بسيار ياد خدا مى كند ولى منافق در زبان ، آن هم ظاهرا و در حضور مردم . او براى خدا ذكر نمى گويد، بلكه براى شكار مردم و جذب آنان به طرف خود ذكر مى گويد، اين ذكر گفتن ، خود دامى است براى ربودن مردم .
منافق تا در حضور مردم است زبانش ذكر مى گويد و تامردم نيستند، ديگر ذكرى ندارد او با جدائى از مردم ، از ذكر هم جدا مى شود، پس اين ذكر كه بدون رابطه ذكرى با خداست ، ذكر بسيار قليل است ، هر چقدر هم كه زياد باشد، بازكم است چون از مرز دنيا بيرون نمى رود، زيرا كه ذكر اينها براى دنياست ، چون دل اينها وابسته به دنياست ؛ دل به هركجا كه وابسته است ، ذكرش براى همانجاست ؛ دل هر كس آنجاست كه گنجش آنجاست ؛ گنج منافق در حصار دنياى مادى است ، دلش هم در همين حصار است و ذكرش هم در همين جا و براى همين جا است .
از حضرت عيسى (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
بحق اءقول لكم : ان قلوبكم بحيث تكون كنوزكم ولذلك الناس يحبون اءموالهم وتثوق اليها اءنفسهم ، فضعوا كنوزكم فى السماء حيث لاياكلها السوس ولا … .
پس فرمودند حق مى گويم به شما: مسلما دل شما در جائى است كه گنج شما در آنجاست و براى اين است كه مردم اموال خود را محبوب مى دارند و نفوسشان مشتاق آنهاست ؛ پس گنج هاى خود را در آسمان بگذاريد، درجائى كه نه كرمى آنها را بخورد و نه دزدى آنها را بدزدد.
انسان مومن ذخيره اش خداست و گنجش را نزد خدا بوديعت نهاده ؛ پس دلش هم پيش خدا و مشتاق خداست ، ذكر خدا در دلش پرتوافكنده و جز خدا و سخن حق ، چيزى بر زبان جارى نمى كند.
منبع:کتاب زندگی در پرتو اخلاق(ذکر الله)شهید سید عبد الحمید تقوی
آیا تابحال پای پدرت را بوسیدی ؟
آیت الله العظمى مرعشى نجفى که خدا رحمتش کناد در خاطرات خود آورده است:
وقتى كه در نجف بودیم یك روز مادرم مرا صدا کرد و گفت: پسرم، پدرت را صدا بزن تا براى ناهار بیاید، من رفتم طبقه بالا، دیدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است، ماندم امر مادرم چه كنم، چون می ترسیدم با بیدار كردن پدرم از خواب، باعث رنجش خاطرش شوم، لذا خم شدم و لبهایم را كف پاى پدرم گذاشتم و چندین بوسه برداشتم تا ایشان از خواب بیدار شد و دید من هستم ، وقتى این ادب و احترام را از من دید فرمود: شهاب الدین تو هستى ؟ عرض كردم: بله آقا بعد دو دستش را به سوى آسمان بلند كرد و فرمود: پسرم ، خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل البیت قرار دهد. و من الان هر چه دارم از بركت دعاى پدرم است .
مناجات در وصیت نامه شهدا
«بگذارید بند بندم از هم بگسلد، هستی ام در آتش درد بسوزد و خاکسترم به باد سپرده شود،
باز هم صبر میکنم و خدای بزرگ خود راعاشقانه میپرستم.
آرزو داشتم که شمع باشم، سر تا پا بسوزم و ظلمت را مجبور به فرار کنم.
توفیق تهجد و بندگی وتوفیق گشایش در کارها
برکت عمرو وموفقیت /استاد. علامه ی شهید مرتضی مطهری
استاد شهید مرتضی مطهری در نامه ای به فرزندش مینوسید:حتی الامکان از تلاوت روزی یک حزی قران که فقط 5 دقیقه طول میکشد ,مضایقه نکن ؛و ثوابش رو هدیه به روح مبارک حضرت رسول اکرم صلی الله بنما,که موجب برکت عمر و موفقیت است ,انشاءالله
جهت توفیق /شیخ مجتبی قزوینی خراسانی
خوب است مومن جهت توفیق ,ایت الکرسی را روزی 10 مرتبه در حالی که دست بر بروی قلب گذاشته باشد بخواند
آیا هر سوگندی واجب الاجرا هست؟
خیلی از اوقات دیده می شود که افراد از روی عصبانیت و گاه ازروی اجبار قسم ها و سوگند هایی را می خورند که دقایقی بعد که به حالت عادی و نرمال بر می گردند و متوجه می شوند از سوگند خود پشیمان شده و در دوگانگی باقی می مانند که چه کنند ؟!آیا باید سوگندهای خود را اجرا کنند یا برآنان اجرای سوگند ها واجب نمی باشد.
به دو چیز اعتماد نکن !!!
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سزاوار نیست كه بنده خدا، در دوران زندگى به دو خصوصیّت اعتماد كند و به آن دلبسته باشد:
یكى عافیت و تندرستى و دیگرى ثروت و بى نیازى است.
زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان انواع مریضى ها بر او عارض مى گردد و یا آن كه در موقعیّت و امكانات خوبى است، ناگهان فقیر و بیچاره مى شود، ( پس بدانیم كه دنیا و تمام امكانات آن بى ارزش و بى وفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش مى باشد.)
قالَ امیر المؤمنین علیه السلام: لا ینبغى للعبد ان یثق بخصلتین : العافیة و الغنى ، بَیْنا تَراهُ مُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَیْنا تَراهُ غنیّاً إذِ افْتَقَرَ.
بحارالا نوار: ج ۶۹، ص
دعاى عهد (با معنی)
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلَّلهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظيمِ وَرَبَّ الْكُرْسِى الرَّفيعِ وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ومُنْزِلَ التَّوْريةِ وَلْاِنْجيلِ وَالزَّبُورِ ورَبَّ الظِّلِّ وَالْحَروُرِ ومُنْزِلَ الْقُرْانِ الْعَظيمِ ورَبَّ الْمَلائكَةِ الْمُقَرَّبينَ والْاَنْبِيآءِ وَالْمُرْسَلينَ اَللَّهُمَّ اِنّى اَسْئلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَريمِ وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ يا حَى يا قَيُّومُ اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى اَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْاَرَضُونَ وبِاسْمِكَ الَّذى يَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ والْأخِرُونَ يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَى وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَى ويا حَيّاً حينَ لاحَى يا مُحْيِى الْمُوْتى