دل به یاد حق زنده است
08 اسفند 1390 توسط ثریا
او سخن لغو و بيهوده نمى گويد هر چه مى گويد از خدا و براى خدا مى گويد؛ اما نمى شود گفت آن انسان كه لب نمى جنباند مرده دل است ، البته انسان مرده دلى هم هست كه اصلا زبانش به ذكر حق گويا و ماءنوس نيست . پس معيار، لب جنباندن نيست ، بلكه قلب حاضر و ذاكر بودن است ، ومنظور از اين ذكر حيات بخش كه عدمش مرگ دل است ، ذكر قلب است .
- عن اءبى عبدالله (عليه السلام ) قال : قال الله عزوجل : من ذكرنى سرا ذكرته علانية .
حضرت امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خداى عزوجل فرموده :
هر كس كه مرا در نهان ياد كند، من او را آشكارا ياد كنم .
منظور از ذكر درنهان ، ذكر در قلب است . اگر چه بر اين هم اطلاق مى كند كه انسان خدا را در قلبش ياد كند و از غير او منقطع گردد، و گفته اند كه منظور از علانية ، همان روز قيامت است ، كه خداوند در آن روز يك عده را فراموش وعده اى را ياد مى كند، البته منظور از اين فراموشى ، اين نيست كه خداوند چيزى را ازياد مى برد و فراموش مى كند (استغفر الله ) نه ، بلكه منظور از نظر دور داشتن است .
- قال اءميرالمومنين (عليه السلام ) من ذكر الله عزوجل فى السر فقد ذكرالله كثيرا، ان المنافقين كانوا يذكرون الله علانية ولا يذكرونه فى السر، فقال الله عزوجل : يرائون الناس ولايذكرون الله الا قليلا .
امام على (عليه السلام ) فرمودند:
هر كس خداى عزوجل را در نهان ياد كند، پس او بسيار ذكر خدا كرده است ، زيرا شيوه منافقين اين بود كه آشكارا ذكر خدا مى كردند ولى در نهان ذكر خدا نمى كردند، پس خداوند عزوجل فرمودند:
منافقان به مردم خودنمائى كنند و جز اندك از خدا ياد نمى كنند.
در اينجا حضرت امير (عليه السلام ) بسيار جالب فرمودند: كه خدا را در قلب خويش ياد كنيد. زيرا كه ذكر كثير، همين ذكر خدا در دل مى باشد، ذكر در دل است كه كثيرا فى نفس است .
اگر چه گفته شد: معمولا كثرت و قلت را به امور لفظى نسبت مى دهند، ولى در اينجا منظور از قلب و كثرت ، كميت نيست ، رقم نيست ، بلكه منظور كيفيت در دل است كه دل چقدر به ياد خداست .
آنگاه حضرت به معرفى مومن و منافق مى پردازند: كه مومن در دل بسيار ياد خدا مى كند ولى منافق در زبان ، آن هم ظاهرا و در حضور مردم . او براى خدا ذكر نمى گويد، بلكه براى شكار مردم و جذب آنان به طرف خود ذكر مى گويد، اين ذكر گفتن ، خود دامى است براى ربودن مردم .
منافق تا در حضور مردم است زبانش ذكر مى گويد و تامردم نيستند، ديگر ذكرى ندارد او با جدائى از مردم ، از ذكر هم جدا مى شود، پس اين ذكر كه بدون رابطه ذكرى با خداست ، ذكر بسيار قليل است ، هر چقدر هم كه زياد باشد، بازكم است چون از مرز دنيا بيرون نمى رود، زيرا كه ذكر اينها براى دنياست ، چون دل اينها وابسته به دنياست ؛ دل به هركجا كه وابسته است ، ذكرش براى همانجاست ؛ دل هر كس آنجاست كه گنجش آنجاست ؛ گنج منافق در حصار دنياى مادى است ، دلش هم در همين حصار است و ذكرش هم در همين جا و براى همين جا است .
از حضرت عيسى (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
بحق اءقول لكم : ان قلوبكم بحيث تكون كنوزكم ولذلك الناس يحبون اءموالهم وتثوق اليها اءنفسهم ، فضعوا كنوزكم فى السماء حيث لاياكلها السوس ولا … .
پس فرمودند حق مى گويم به شما: مسلما دل شما در جائى است كه گنج شما در آنجاست و براى اين است كه مردم اموال خود را محبوب مى دارند و نفوسشان مشتاق آنهاست ؛ پس گنج هاى خود را در آسمان بگذاريد، درجائى كه نه كرمى آنها را بخورد و نه دزدى آنها را بدزدد.
انسان مومن ذخيره اش خداست و گنجش را نزد خدا بوديعت نهاده ؛ پس دلش هم پيش خدا و مشتاق خداست ، ذكر خدا در دلش پرتوافكنده و جز خدا و سخن حق ، چيزى بر زبان جارى نمى كند.
منبع:کتاب زندگی در پرتو اخلاق(ذکر الله)شهید سید عبد الحمید تقوی
حضرت امام صادق (عليه السلام ) فرمود: خداى عزوجل فرموده :
هر كس كه مرا در نهان ياد كند، من او را آشكارا ياد كنم .
منظور از ذكر درنهان ، ذكر در قلب است . اگر چه بر اين هم اطلاق مى كند كه انسان خدا را در قلبش ياد كند و از غير او منقطع گردد، و گفته اند كه منظور از علانية ، همان روز قيامت است ، كه خداوند در آن روز يك عده را فراموش وعده اى را ياد مى كند، البته منظور از اين فراموشى ، اين نيست كه خداوند چيزى را ازياد مى برد و فراموش مى كند (استغفر الله ) نه ، بلكه منظور از نظر دور داشتن است .
- قال اءميرالمومنين (عليه السلام ) من ذكر الله عزوجل فى السر فقد ذكرالله كثيرا، ان المنافقين كانوا يذكرون الله علانية ولا يذكرونه فى السر، فقال الله عزوجل : يرائون الناس ولايذكرون الله الا قليلا .
امام على (عليه السلام ) فرمودند:
هر كس خداى عزوجل را در نهان ياد كند، پس او بسيار ذكر خدا كرده است ، زيرا شيوه منافقين اين بود كه آشكارا ذكر خدا مى كردند ولى در نهان ذكر خدا نمى كردند، پس خداوند عزوجل فرمودند:
منافقان به مردم خودنمائى كنند و جز اندك از خدا ياد نمى كنند.
در اينجا حضرت امير (عليه السلام ) بسيار جالب فرمودند: كه خدا را در قلب خويش ياد كنيد. زيرا كه ذكر كثير، همين ذكر خدا در دل مى باشد، ذكر در دل است كه كثيرا فى نفس است .
اگر چه گفته شد: معمولا كثرت و قلت را به امور لفظى نسبت مى دهند، ولى در اينجا منظور از قلب و كثرت ، كميت نيست ، رقم نيست ، بلكه منظور كيفيت در دل است كه دل چقدر به ياد خداست .
آنگاه حضرت به معرفى مومن و منافق مى پردازند: كه مومن در دل بسيار ياد خدا مى كند ولى منافق در زبان ، آن هم ظاهرا و در حضور مردم . او براى خدا ذكر نمى گويد، بلكه براى شكار مردم و جذب آنان به طرف خود ذكر مى گويد، اين ذكر گفتن ، خود دامى است براى ربودن مردم .
منافق تا در حضور مردم است زبانش ذكر مى گويد و تامردم نيستند، ديگر ذكرى ندارد او با جدائى از مردم ، از ذكر هم جدا مى شود، پس اين ذكر كه بدون رابطه ذكرى با خداست ، ذكر بسيار قليل است ، هر چقدر هم كه زياد باشد، بازكم است چون از مرز دنيا بيرون نمى رود، زيرا كه ذكر اينها براى دنياست ، چون دل اينها وابسته به دنياست ؛ دل به هركجا كه وابسته است ، ذكرش براى همانجاست ؛ دل هر كس آنجاست كه گنجش آنجاست ؛ گنج منافق در حصار دنياى مادى است ، دلش هم در همين حصار است و ذكرش هم در همين جا و براى همين جا است .
از حضرت عيسى (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود:
بحق اءقول لكم : ان قلوبكم بحيث تكون كنوزكم ولذلك الناس يحبون اءموالهم وتثوق اليها اءنفسهم ، فضعوا كنوزكم فى السماء حيث لاياكلها السوس ولا … .
پس فرمودند حق مى گويم به شما: مسلما دل شما در جائى است كه گنج شما در آنجاست و براى اين است كه مردم اموال خود را محبوب مى دارند و نفوسشان مشتاق آنهاست ؛ پس گنج هاى خود را در آسمان بگذاريد، درجائى كه نه كرمى آنها را بخورد و نه دزدى آنها را بدزدد.
انسان مومن ذخيره اش خداست و گنجش را نزد خدا بوديعت نهاده ؛ پس دلش هم پيش خدا و مشتاق خداست ، ذكر خدا در دلش پرتوافكنده و جز خدا و سخن حق ، چيزى بر زبان جارى نمى كند.
منبع:کتاب زندگی در پرتو اخلاق(ذکر الله)شهید سید عبد الحمید تقوی