انتظار موعود
دل در کمند عشقت دیوان شد نگارم
یادتو شمع و جانم پروانه شد نگارم
جان سوختم ز عشقت ای یار نازنینم
بازا که بی تو عمری سرگشته و غمینم
من انتظار وصلت عمری ز دل کشیدم
سر شد تمام عمرم اما تورا ندیدم
گر وعده ام دهی تو بر وصل خود نگارم
از شوق دیدن تو جان بر خدا سپارم
سوزانده برق هجرت هم جان وهم دل من
چون لاله سیه شد هم سینه و گل من
ای تو بهانه من بهر نفس کشیدن
بی تو تمام کارم گشته قفس کشیدن
بازا ، شکن قفس را، جانم رهان از این غم
آزاد کن دلم را ای یار نازنینم
استاد عباسی
تخلص کوثر
انتظار موعود
او صاحب دوران و امامی است که همگان انتظار قدومش را دارندٰ کسی است که اگر چیزی را نخواهد و نپذیرد مورد تقدیر الهی واقع نمی شودو جریان پیدا نمی کند.او حجت الهی بر همه افراد بشر است ، و از هفته اهل عالم در تمام خصلت های نیکو بهتر و برتر است.خورشید آسمان عظمت و چراغ روشنی بخش تاریکی هاست ،او برگزیده خداوند مهربان از میان آدمیان است او امام است و پدرانش امام بوده اند، مدار دائره همه صفات عالی و کمالات است. ای امین پروردگار ، وو ای خورشید هدایت ، ای پیشوای مخلوقات در ظهورت شتاب کن که مدّت غیبت تو طولانی شد و دین الهی از بین رفت و گمراهی چیره شد.
منبع: کتاب نفیس القطره، ص 726
دوباره جمعه و چشمم پر از خون
دوباره جمعه و چشمم پر از خون
دوباره ندبه و چشمان مجنون
دوباره انتظار یوسف از مصر
دوای درد بی درمانم از مصر
دوباره آه و زاری ،ناله از من
رخ آلاله و صد ژاله از من
مرا ای کاش دردام عشقش
کند زندانی آن شه زاده مصر
تمنای وصال یارم از من
به راهش نرگس عاشق به خرمن
دوباره لیت شعری ورد لبها
من و اشک فراق او به شبها
دو دستم با تضرّع سوی بالا
طلب با اشک و ناله وصل مولا
استاد عباسی
تخلص: کوثر
جا درّ
اولین بار که فاطمه را توی دانشگاه دیدم چادری بودنش تو ذوقم زد.به خصوص وقتی
فهمیدم قرار است هم اتاقی باشیم حسابی حالم گرفته شد.اول خودم را دلداری
دادم که:این دختر،تازه از خانواده و عقاید سنتی اش جداشده است.کم کم در محیط
روشن فکر دانشگاه حل می شود و…،اما فاطمه با بقیه فرق داشت؛نگاهش به
زندگی و ابهت خاصی که داشت،آدم را جذب می کرد.برق نگاه و لبخندهای ملیحش
دوست داشتنی ترش کرده بود.خیلی زودتر از آنکه فکر می کردم با هم دوست
شدیم.دیگر چادری بودنش را پذیرفته بودم،اما هنوز یک چیز مثل خوره تمام وجودم را
می خورد؛این که چرا فاطمه این قدر روی چادرش تعصب دارد؟ و حتی اگر کسی
به خاطر چادرش مسخره اش می کرد به جای آن که ناراحت شود و یا احساس شرم
کند،احساس غرور و افتخار می کرد.
بالاخره یک روز دلم را زدم به دریا و به او گفتم:فاطمه!از وقتی دیدمت یه سوال مثل
خوره رو اعصابمه.می دونم چیز بی اهمیتیه اما دلم می خواد بپرسم و خودم رو راحت
کنم.تو چرا چادر سر می کنی؟زل زد تو چشام.در صورتش آرامش عجیبی موج می
زد.همیشه این آرامش توأم با متانتش را دوست داشتم.گفت:تو طلاهات رو کجا می
ذاری؟تعجب کردم.نمی دونستم چرا سوالم را با این سوال بی ربط جواب می
داد.کمی هم عصبی شدم.احساس کردم جوابی ندارد و می خواهد طفره
برود.با دلخوری گفتم:آخه جواهرات من چه ربطی به سوالی که پرسیدم
داره؟خندید.جوری که تمام دندان های سفید ردیف شده اش معلوم شد.
ــ تو عجب عجولی دختر! تو جواب منو بده تا من ربطش رو بگم
مناجات با خدا
خدایا به من توفیق تلاش درشکست ،صبر در نومیدی، رفتن بی همراه ،جهاد بی سلاح ،کا ربی پاداش، فداکاری درسکوت، دین بی دنیا، مذهب بی عوام ،عظمت بی نام، خدمت بی نان ،ایمان بی ریا خوبی بی نمود ،عشق بی هوس، تنهایی در انبوه جمعیت ،عطا کن.
الهی امین
رابطه ی حضرت خضرعلیه السلام با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف درزمان غیبت حضرت
حدیثی موثق از امام رضاعلیه السلام منقول است که علاوه برآنکه نشانگر موضوعاتی از قبیل آب حیات،حضور حضرت خضر(ع)در مراسم حج و… است،مطلبی درآن وجود دارد که نشان میدهد حضرت خضر(ع)در زمان غیبت حضرت مهدیعلیه السلام،مونس حضرت ودر تنهاییرفیق وهمراه ایشان هستند.حضرت میفرمایند:
«خضر ازآب حیات خورد واو زنده خواهد ماندتا درصور بدمند وهمه زندگان بمیرند ومیآید به نزد ما وبر ما سلام میکندوماصدای او را میشنویم واو رانمیبینیم.هرجاکه نام او(ذکر)شود،هرکه او رایاد کندوبراوسلام کند،او در آنجا حاضر میشود.ودر هر موسم حج در مکه حاضر میشودوحج میکند.در عرفات وقوف میکند.برای دعای مومنان آمین میگوید.زود باشدکه حقتعالی خضر را مونس قائم آل محمدصلیالله علیه وآله وسلم گرداند،در وقتی که آن حضرت از مردم غایب گرددودر تنهایی رفیق آن حضرت باشد.»
حدیث،بیانگر این است که حضرت خضر(ع)یکی ازیاران بسیار نزدیک امام مهدیعلیه السلام وهمیشه در کنار ایشان هستند.قدر مسلم این است که او از فعالیت های صاحبالزمان(عج)باخبر هستندودر تمام زمینه ها مددکار حضرت میباشند.چه بسا حضرت خضر(ع)به یاران حضرت مهدی(عج)،علما،شیعیان ودوستان حضرت سر میزنندودر مشکلات وگرفتاریها آنها رایاری میدهد.ممکن استکارهای مختلفی رابه دستور امام زمان(عج)انجام دهندکه ما از اکثر آنها بیخبر باشیم.مطلب ذیل مشخص میکند که حضرت خضر(ع)از مسائل وتصمیمات ریز ودرشت حضرت مهدی علیه السلام باخبر هستندودر انجام آنها یاریگر ایشان میباشند.
مسجد مقدس جمکران واقع در قم به دستور مولا امام عصر علیه السلام توسط فردی به نام حسنبنمثله جمکرانی ساخته شده است.قسمتی ازتشرف این فرد بزرگوار به محضر مقدس امام عصرعلیه السلام به زبان خودشان به این صورت است که :
«…با رسیدن به آن جایگاه مقدس (محل کنونی مسجد جمکران)هنگامی که به دقت نگریستم،درآنجا تختی بسیار زیبادیدم که فرشی جالب وتماشایی برآن گسترده وپشتیهای زیبایی برآن نهاده اندوجوانی پرشکوه وپرصلابت که حدود سی ساله وبسان خورشید نورافشانی میکند،برآن بساط مجلل تکیه زده ودر برابرش سالخورده ای وزین وبزرگوار نشسته وبرای او کتاب می خواند.ودر همان حال بیش از شصت نفر با جامه های سفید وسبز باشکوه ونظم خیره کننده ای بر گرد خورشید وجود او در آن سرزمین مبارک به نماز ونیایش ایستاده و دست نیاز به درگاه آن بی نیاز برده اند.آنان را نشناختم اما به گونه ای برایم روشن شد که آن خورشید جهانافروز که در اوج کمال وجمال و…برآن تخت تکیه زده است،محبوب دلهای پاک،امام عصرعلیه السلام است وآن سالخورده وزین وباعظمت که در برابر او قرار داردفحضرت خضر(ع)میباشد.سالخوردهی خوش سیما که حضرت خضر(ع)بود،مرا دعوت به نشستن کرد وپس از اینکه ناباورانه به دیدار کعبهی مقصود وقبلهی موعود مفتخر شدم،سالارم رو به من کرد ومرا به نام ونشان خواندوفرمود:حسن آمدی؟…»که در ادامه حضرت مهدی علیه السلام مطالبی عنوان میکنند وسپس دستور ساخت مسجد را میدهند.
کتاب حضرت خضر(ع)مونس یار(عج)،تالیف مصطفی کارگر شورکی،انتشارات مشهور
جاده بود وجنگ بود ومن
جاده بود وجنگ بود ومن
آسمان سیاه
رنگ یک گناه
ناگهان در آن میان برادرم
گفت:«بوی خردل،آی بچه ها…»
یک نفس کشید وسینه اش،
هنوز
سرفه میکند.
آه…ای خدای من
خردل این میان،توی سینهی برادرم
چه میکند؟
ای کبوتر سفید
ای شکسته پر
نامهی مرا ببر
به آسمان بده…
به دست مردم جهان بده.
الهی با خاطری خسته،دل به تو بسته،دست از غیر تو شسته ودر انتظار رحمتت نشستهام.بدهی کریمی ،ندهی حکیمی،بخوانی شاکرم،برانی صابرم.
الهی احوالم چنان استکه میدانی واعمالم چنین است که میبینی.نه پای گریز دارم ونه زبان ستیز، الهی مشتی خاک را چه شایدو از او چه برآیدوبا او چه باید؟دستم بگیر یاارحم الراحمین.التماس دعا
برگرفته از مجله روزهای زندگی
فضه محمددخت
توسل به حضرت امام رضا عليه السلام مرا نجات داد
ابوبكر حمامى كه در نيشابور از اصحاب حديث بود مىگويد: بعضى از مردم مالى را به من امانت دادند و من آن را در جايى دفن كردم و جاى دفن را فراموش نمودم، پس از مدتى صاحب امانت آمد و امانتش را از من خواست و من هم جاى دفنش را نمىدانستم، حيران و نگران بودم و صاحب امانت هم مرا متهم به تصرّف در امانت كرد، اندوهگين و ناراحت از خانه بيرون آمدم، گروهى از مردم را ديدم قصد زيارت حضرت امام رضا عليه السلام را دارند، با آنان به سوى مشهد رفتم، امام هشتم را زيارت كردم و در آنجا از خدا خواستم كه جاى امانت را به من بنماياند.
چنان كه شخص به خواب رفته چيزى در خواب مىبيند، انگار در خواب ديدم شخصى نزد من آمد و گفت: وديعه را در فلان موضع دفنكردهاى. به سوى صاحب وديعه برگشتم و او را به همان موضع راهنمايى كردم، در حالى كه خوابم را باور نداشتم! صاحب امانت به همانجا رفت و امانت خود را با مُهر صاحبش بيرون آورد.
او پس از آن، اين ماجرا را براى مردم مىگفت و همواره آنان را به زيارت آن مشهد شريف تشويق مىكرد.
منبع:عرفان
افتتاح پابگاه بسیج طلاب خواهران حوزه الزهرا (س) شبستر
پایگاه بسیج طلاب خواهران فعالیت خود را با حضور حجةالاسلام والمسلمین حاج آقا سرایی مسئول محترم بسیج طلاب استان ، امام جمعه محترم شهرستان حجةالاسلام والمسلمین حاج آقا محمد زاده و فرمانده سپاه شبستر جناب آقای حسن پور آغاز کرد.در این مراسم حاج آقا سرایی مسئول بسیج طلاب ضمن گرامیداشت هفته دفاع مقدس مسئولیت بسیج طلاب را در تمام عرصه ها مهم و تأثیرگذار دانست.وی خاطرنشان کرد روحانیون در هر زمان با اخلاص و ایمان خود در مسیر حفظ انقلاب و نظام حرکت کردند.
آقای سرایی با بیان خاطراتی از دفاع مقدس حضور پررنگ روحانیون را در جبهه های جنگ ترسیم کردند. در پایان امام جمعه محترم شهرستان شبستر حجةالاسلام والمسلمین حاج آقا محمد زاده ضمن افتتاح پایگاه بسیج طلاب موفقیت در این مسیر را از خداوند مسألت داشتند.
در بیان فضیلت شب پانزدهم ذی القعده
شب پانزدهم ماه ذی القعده شب مبارکی است . خداوند نظر رحمت می فرماید بر بندگان مومنین خود و کسانیکه در این شب بطاعت حق تعالی مشغول باشد از برای او باشد اجر صد نفر سائح یعنی روزه دار ملازم مسجد که معصیت نکرده باشد خدا را طرفة العینی.چنانکه در روایت نبوی است پس این شب را مغتنم شمار و مشغول کن خود را به طاعت و عبادت و نماز و طلب حاجات از خدا . همانا روایت شده که هر که سوال کند در این شب حاجتی از خداوند تعالی به او عطا خواهد شد.
منبع: مفاتیح الجنان / ص 430-431