چفیه از چه زمانی جزو لباس رهبر شد؟
ــ چفیه در بین رزمندگان کاربردهای متفاوتی داشت؛ چفیه علاوه بر اینکه سمبل مقاومت و بسیج بوده در دوران دفاع مقدس دارای کاربردهای متفاوتی بوده از جمله اینکه بسیجیان در هنگام نماز از آن به عنوان سجاده استفاده می کردند. رزمندگان همچنین از چفیه در زمستان برای جلوگیری از سرما و در تابستان برای جلوگیری از گرما استفاده می نمودند. آنها همچنین رزمندگان در هنگام زخمی شدن برای جلوگیری از تشدید خونریزی از چفیه استفاده می کردند.
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما
در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ
بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را
تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد
خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را
خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با
سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.
حکایت و داستان سرا
آداب صدقه برای امام زمان (ع)
یکى از اعمالى که سیدبن طاووس به آن اهمیت مىداد، صدقه براى حفظ وجود مقدس امام زمان(عج) بوده است، چنانچه به فرزند خود سفارش میکند: ابتدا براى آن حضرت صدقه ده، قبل از اینکه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى
در ماه صفر بزرگترین مصیبت وارده به امت اسلامی یعنی رحلت پیامبر اعظم(ص) رخ داده است؛ از این رو این ماه را ماه مصیبت و عزا میخوانند و شیعیان در این بسیار محزون هستند. عدهای نیز همین موضوع را دال بر منحوس بودن ماه صفر میدانند. همچنین در چرایی نحوست ماه صفر دلایل دیگری نظیر شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع) در این ماه را ذکر میکنند. ضمن این که ابتدای ماه صفر با ورود کاروان اسرا به شهر شام مصادف است، نیز آغاز جنگ صفین در نخستین روز صفر بوده است
دست مرا هم تو بگیر ای خدا
گر تو بخواهی که چنین بینی ام
از نظر لطف تو من راضی ام
بنده ناچیـــــــز تو ام ای خدا
غیر توام هیچ بُود ما ســــــویٰ
من ز گدایی شده ام پادشـــــه
چون که تویی ثروت من ای خدا
ناف دلم یکسره ببریده ام
از همه عالم به جز از تو ،خدا
گرچه که بارم گنه و زشتی است
لیک منم عبد ذلیلت خدا
من دگر از دست خودم شاکی ام
دست مرا هم تو بگیر ای خدا
حبیبه عباسی
تخلص : کوثر
به یاد سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع)
قلم بر دست گرفته و می خواستم حکایت تلخ مظلومیت عشق را بنویسم
می خواستم مرثیه کشتگان تاریخ را بنویسم
می خواستم شرح حال شور آفرینان لحظه های داغ تاریخ را بنویسم
می خواستم عمق غم و تنهایی و زخم را معنا کنم
می خواستم به اوج غربت تنهاترین انسان در بند تاریک روزگار بپردازم
که ناگاه جتایتی از ذهنم گذشت و مرا به سوی زمزمه هایی راهنمایی کرد
آری ، واقعه مظلومی مظلومتر از همه انسانهای تاریخ ، حکایتی سرخ تر از سرخی
غروب خورشید زمانه و زخم خورده ای زخمی تر از تمام زخم خوردگان.
اما چگونه ، چگونه بگویم و بنویسم .
حسین جان ، عزیز خدا چگونه شرح دهم که تو از ملکوت عشق و با پیکر خونین خود
در بیابان تشنه کربلا، تحمل کردی دریدگی خنجر ها را ، شکافتگی زمین دل ها را و
ترک خوردگی لبهای مناجات گو در سجده ظهر عاشورا را . تو بودی که با این همه غم ،
تنهایی و زخم خوردگی از کشاکش روزگار ، هزاران هزار درس ایثار و آزادگی و عشق به
خدا و قرآن را برای ما به ارمغان گذاشتی و زمین داغ آفتاب دیده بیابان کربلا را با لبان
تشنه ترک گفتی و بسوی خدا پرواز نمودی و هر ساله در سراسر دنیا ، نغمه های
زخمی دل به یاد عاشورا و کربلا از هر سو شنیده می شود.
الهام عباسی ، طلبه پایه اول
مردمان بیمار
روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر بود .
علت ناراحتی اش را پرسید . شخص پاسخ داد :
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم . سلام کردم.
جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت .
و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم .
سقراط گفت : چرا رنجیدی ؟ مرد با تعجب گفت :
خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است .
سقراط پرسید : اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده
و از درد به خود می پیچد
آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی ؟
مرد گفت : مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم .
آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود .
سقراط پرسید :
به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی ؟
مرد جواب داد : احساس دلسوزی و شفقت .
و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم .
سقراط گفت : همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی .
آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود ؟
و آیا کسی که رفتارش نا درست است ، روانش بیمار نیست ؟
اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود ؟
بیماری فکری و روان نامش غفلت است.
و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد .
و به او طبیب روح و داروی جان رساند .
پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده .
” بدان که هر وقت کسی بدی می کند در آن لحظه بیمار است . “
امید بخش ترین آیه قرآن
آیا می دانید امید بخش ترین آیه قرآن کدام
است؟ این مطلب را امام علی (ع) به نقل از
رسول خدا (ص) بیان فرماید: «امید بخش ترین
آداب گوش سپاری به قرآن
در آیاتی از قرآن این نکته مورد تأکید قرار گرفته است که گوش
سپاری و استماع آیات قرآنی خود آدابی داردکه می تواند قدرت
تأثیرگذاری قرآن را افزایش دهد. از جمله این آیات می توان به
سکوت و خاموشی در هنگام قرائت قرآن اشاره کرد که در آیه
۲۰۴سوره اعراف و نیز ۹۲ سوره احقاف بیان شده است. البته
فقیهان و مفسران بر این باورند که سکوت و خاموشی در هنگام
آنقدر خودش را زد تا مادرش توبه کرد!
از «مرحوم آية الله حاج شيخ غلامرضا يزدى» نقل شده است که:
مادرش از کسی غیبت کرده بود. ایشان به مادرش مى گويد: «توبه كن» ؛ ولی مادر توجه نمىكند. آن مرد بزرگ شروع مىكند به زدن خود، و به مادر مىگويد: «تا توبه نكنى همينطور خودم را میزنم!» مادر که این وضع را میبیند دلش به حال او مىسوزد و برای اینکه وی بیشتر از این خودش را نزند توبه مىکند.
در اینجا این سؤال پیش میآید که: چرا حاج شیخ از مادر تقاضاى توبه كرد؟ و چه چيز او را وادار نمود كه خودش را بزند تا مادرش توبه كند؟!
پاسخ این است که: چون آن عالِم ربانی به مرحله يقين نسبت به خدا و اولياء او و نیز روز حساب و قيامت رسيده بود گويا مىدید که مادرش را به خاطر مخالفت با دستور الهى در جهنم عذاب ميكنند. محبت زياد او به مادر، او را اين چنين منقلب مىكند که برای نجات او از آتش جهنم به آن روش متوسل شود.
نتیجه دیگری که از این داستان میگیریم این است که چون در هر لحظهاى مرگ براى افراد امكانپذير است و ممکن است هر آن، فرشته مرگ ما را دریابد، شخص عاقل بايد آنچه دوست دارد كه در وقت ملاقات مرگ دارا باشد و با آن حالت به ملاقات خداوند مهربان رود نصبالعين خویش قرار دهد و آن را كسب كند؛ و نیز آنچه دوست ندارد که خداوند وی را با آن ببیند، هر چه زودتر با توبه و کفاره، از خود دور کند.
پایگاه خبری و تحلیلی اهل بیت (ع)
يک تست هوش جالب و آموزنده!
جاي علامت سوال چه عددي ميگذاريد؟
5 = 1
25 = 2
125 = 3
625 = 4
? = 5
.
.
.
.
.
.
.