يكبار، با انسان خوبى برخورد كردم كه داشت از درآمدش برايم تعريف مىكرد (البته، منظورم از خوب اين است كه از نظر اخلاقى، برخورد با ديگران، و توسل به اهل بيت خوب بود). او از درآمد سالش برايم سخن مىگفت كه مثلا 40 ميليون تومان پول گندم، 60 ميليون تومان پول جو مزرعههايم است، 20 ميليون تومان هم سيب درختى مىفروشم، چند ميليون تومان پول فروش شير گاوهايى است كه دارم و … گفتم:
مىدانى كه گندم و جو و گاو و گوسفند و … در اسلام زكات دارند؟
گفت: مىدانم، ولى در اين قسمت لنگ مىزنم و در پرداخت زكات توقف كردهام. گفتم: بعد از مرگ، فرزندانت زكاتى كه به گردن دارى را مىپردازند؟ گفت: من كه از آنها بهتر هستم ندادم، آنها كه هرگز نمىدهند! گفتم: پس چرا حق پروردگار را نمىپردازى، مگر در قرآن نخواندهاى كه:
«و الذين فى اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم».
و آنان كه در اموالشان حقّى معلوم است. براى درخواستكننده تهيدست و محروم از معيشت و ثروت.
گفت: خواندهام، ولى نمىدانم چرا پايم براى اين كار پيش نمىرود؟!
آرى، مردم از قرآن تاثير مىگيرند، ولى يكى در پرداخت زكات لنگ است؛ يكى در پرداخت خمس؛ يكى در رعايت حق زن و بچه؛ يكى در امر ازدواج؛ و ديگرى در عبادت. ازاينرو، به آسانى نمىتوانيم بگوييم مردم بىدين هستند، چون زكات يا خمس نمىدهند و بد اخلاق هستند.
حق اين است كه بگوييم مردم كم دين يا ضعيف الايمان هستند. قرآن مىفرمايد:
«قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لكن قولوا أسلمنا و لما يدخل الايمان فى قلوبكم و إن تطيعو اللّه و رسوله لا يلتكم من أعمالكم شيئا إن اللّه غفور رحيم* إنما المؤمنون الذين آمنوا باللّه و رسوله ثم لم يرتابوا و جاهدوا بأموالهم و أنفسهم فى سبيل اللّه أولئك هم الصادقون».
باديهنشينان گفتند: ما از عمق قلب ايمان آورديم. بگو: ايمان نياوردهايد، بلكه بگوييد: اسلام آوردهايم؛ زيرا هنوز ايمان در دلهايتان وارد نشده است. و اگر خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد، چيزى از اعمالتان را نمىكاهد؛ زيرا خدا بسيار آمرزنده و مهربان است. مؤمنان فقط كسانىاند كه به خدا و پيامبرش ايمان آوردهاند، آن گاه در حقّانيّت آنچه به آن ايمان آوردهاند شك ننموده و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد كردهاند؛ اينان در گفتار و كردار اهل صدق و راستىاند.
آرى، عدهاى از مردم بى دين هستند. يعنى هيچ اثرى از قرآن بر نمىدارند. ولى آنان كه مقدارى در اثرپذيرى كاهلاند، به فرموده امير المؤمنين به همان مقدار خود را از رحمت خدا محروم كردهاند.
پس، نبايد اينطور باشد كه كسى ادعا كند از آيات قرآن درباره نماز اثر گرفته، ولى در عوض 70 سال، هنوز از آيات مربوط به مال اثر نگرفته است؛ خاصه اينكه چنين فردى شيعه هم باشد.
خداوند درباره اين نحوه بهرهگيرى از آيات قرآن مىفرمايد:
«أفتؤمنون ببعض الكتاب و تكفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلك منكم إلا خزى فى الحياة الدنيا و يوم القيامة يردون إلى أشد العذاب و ما اللّه بغافل عما تعملون* أولئك الذين اشتروا الحياة الدنيا بالآخرة فلا يخفف عنهم العذاب و لا هم ينصرون».
آيا به بخشى از كتاب آسمانى ايمان مىآوريد و به بخشى ديگر كفر مىورزيد؟ پس كيفر كسانى از شما كه چنين تبعيضى را در آيات خدا روا مىدارند، جز خوارى و رسوايى در زندگى دنيا نيست، و روز قيامت به سوى سختترين عذاب بازگردانيده مىشوند، و خدا از آنچه انجام مىدهيد، بىخبر نيست. اينان كسانىاند كه زندگى زودگذر دنيا را به جاى آخرت خريدند؛ پس نه عذاب از آنان سبك شود و نه يارى شوند.
تمام اين پذيرشها و نپذيرشها از دنيادوستى و دلدادگى به دنيا نشات مىگيرد. زيرا كسى كه دنيا در نظرش پست است هيچگاه به اين دام خطرناك نمىافتد.