خدا، مخلوق ذهن است؟
این بحثی که اکنون در میان برخی محافل و مجامع دانشجویی بدین شکل شعاری مطرح میگردد، مبحثی بسیار قدیمی است که به ویژه در دورهی گذشته [مدرنیسم]، که بر نفی خدا اصرار داشت بسیار مطرح گردید و البته در این دوره [پست مدرنیسم]، به گونهی دیگری که مختصر توضیح داده خواهد شد، مطرح شده و تداوم مییابد.
در این بحث، دو محور «ذهن» و «خدا» مطرح است که هر یک باید به صورت جداگانه و به دور از شعار و با در نظر گرفتن تعاریف یا مشخصههای هر کدام مورد مطالعه قرار گیرد.
الف – ذهن: از مهمترین کارهای ذهن، «تخیل» و «تصور» است. پس میتواند هر چیزی را، اگر چه بر حقیقتی مبتنی نباشد و بر واقعیتی بیرونی نیز انطباق نداشته باشد، تخیل و یا تصور کند. ذهن میتواند از چوب شکلی بسازد و نام آن را خدا بگذارد و یا نسلکشی کند و نام آن را «جنگپیشگیرانه» یا «دموکراسی» یا «تلاش برای حقوق بشر» و … بگذارد. یعنی هر حقیقت یا واقعیتی را آن طور که میخواهد تخیل و تصور کند و اسمی که میپسندد را بر روی آن بگذارد. لذا خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید که اینها چیزی نیست به جز «اسم»هایی که خودتان و پدرانتان بر آن گذاشتید و منشأیی نیز به جز ظن و گمان «اوهام، تخیلات و تصورات» ذهنی خودتان ندارد.
پرسش پروردگار
پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمايد: خداوند از چهار برنامه از ما سؤال مىكند:
«عُمُرِكَ فيما افْنَيْتَه»
عمرى كه به تو دادم، در كجا نابود كردى؟
«وَ جَسَدِكَ فيما ابْلَيْتَهُ»
بدن را در چه كارهايى كهنه و فرسوده كردى؟
«وَ مالِكَ مِنْ أَيْنَ كَسَبْتَهُ»
اين ثروت را از كجا بدست آوردى؟
«وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ»
و كجا پول را خرج كردى؟
«وَ عَنْ حُبِّنا أَهْلَ البَيْتِ»
و از محبت اهل بيت مىپرسند.
متنی زیبا و آرامش دهنده از سوی خدا برای ما
می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود…
فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
می دانم هراز گاهی دلت تنگ می شود.
همان دلهای بزرگی که جای من در آن است
آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم.
دلتنگی هایت را از خودت بپرس.
و نگران هیچ چیز نباش!
هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است!
اما من نمی خواهم تو همان باشی!
تو باید در هر زمان بهترین باشی.
نگران شکستن دلت نباش!
میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.
و جنسش عوض نمی شود …
و میدانی که من شکست ناپذیر هستم …
و تو مرا داری …
برای همیشه!
چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد …
چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای …
چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،
صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!
درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!
دلم نمی خواهد غمت را ببینم …
می خواهم شاد باشی …
این را من می خواهم …
تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.
من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)
و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود …
نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.
شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟
اما، نه من هم دل به دلت بیدارم!
فقط کافیست خوب گوش بسپاری!
و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!
پروردگارت …
با عشق
نوشته شده توسط گروه فرهنگی مرصاد
منافات دین و شادی؟!
تعریف ما از دینداری و زندگی شاد چیست؟
دینداری
منظور ما از دین، اسلام ناب و حقیقی است؛ نه هر چه که به عنوان دین شناخته میشود. هر فرد یا جامعهای که باور عمیقتر و جدیتری به مبانی اعتقادی اسلام داشته باشد و در عمل و رفتار هم چارچوب اسلامی را بیشتر و دقیقتر عمل کند، دین دار تر شمرده میشود.
از آن جا که دین حق، یعنی اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله موجب تأمین سعادت انسان و نشان دهنده راه خوشبختی حقیقی است و سعادت و خوشبختی است که شادی حقیقی و ماندگار را برای ما به وجود میآورد. بنابراین، دینداری درست نمیتواند با شادی حقیقی، ناسازگار و متضاد باشد.
بدترین نوع معاشرت
وصایای اخلاقی سید بن طاووس به فرزندش:
ای فرزند! بدان که بدترین معاشرت، معاشرت با گناهکاران است، خواه از والیان باشد یا از غیر آنان. اما این معاشرت وقتی ناپسند است که برای مخالفت با اعمال ناپسند آنان و از روی اطاعت فرمان خدای عز جلاله برای پند گفتن به آنان نباشد، چه خدای جل جلاله از انسان چنین میخواهد که انسان که معاشرت کند، یا دستکم از آنچه خدای جل جلاله از آن اعراض میفرماید، اعراض کند و از آنچه که خدای جل جلاله از آن خشمگین است، متنفر باشد.
این مقام بسی دشوار است و به خدا سوگند که بسیار بعید میدانم که انسان چنین باشد، به ویژه اگر کسی که با او معاشرت است صاحب مقامی باشد، یا در مورد نیاز او باشد و نیاز او را برآورده و به او خوبی کرده باشد. در این حال چگونه او را دل با خدای جل جلاله خواهد بود تا از آن مرد صاحب مقام روی برتابد و دل در این کار با او همراهی کند؟ هیهات! هیهات! که چنین نشود، بلکه آن صاحب مقام که نیازش را برآورده است، بیش از اصلاح کار او، دین او را به فساد میکشاند و به احوال او در آخرت زیان میرساند.
هفت سین قرآن مجید
1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58)
” از جانب پروردگار [ی] مهربان [ به آنان] سلام گفته می شود.”
این ندای روح افزا و نشاط بخش و مملو از مهر و محبت خدا ، چنان روح انسان را در خود غرق می کند و به او لذت ، شادی و معنویت می بخشد ، که با هیچ نعمتی برابر نیست ، آری شنیدن ندای محبوب ، ندایی آمیخته با محبت و آکنده از لطف ، سرتا پای بهشتیان را غرق سرور می کند ، که یک لحظه ی آن بر تمام دنیا و آنچه در آن است برتری دارد.
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده : ” در همان حال که بهشتیان غرق در نعمتهای بهشتی هستند نوری بر بالای سرایشان آشکار می شود ؛ نور لطف خداوند که بر آنها پرتو افکنده است.
پس ندایی بر می خیزد که “سلام بر شما ای بهشتیان” ، نظر لطف خداوند چنان بهشتیان را مجذوب می کند که از همه چیز جز او غافل می شوند ، و همه نعمتهای بهشتی را در آن حال به دست فراموشی می سپارند.
به دو چیز اعتماد نکن !!!
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: سزاوار نیست كه بنده خدا، در دوران زندگى به دو خصوصیّت اعتماد كند و به آن دلبسته باشد:
یكى عافیت و تندرستى و دیگرى ثروت و بى نیازى است.
زیرا چه بسا در حال صحّت و سلامتى مى باشد ولى ناگهان انواع مریضى ها بر او عارض مى گردد و یا آن كه در موقعیّت و امكانات خوبى است، ناگهان فقیر و بیچاره مى شود، ( پس بدانیم كه دنیا و تمام امكانات آن بى ارزش و بى وفا خواهد بود و تنها عمل صالح مفید و سودبخش مى باشد.)
قالَ امیر المؤمنین علیه السلام: لا ینبغى للعبد ان یثق بخصلتین : العافیة و الغنى ، بَیْنا تَراهُ مُعافاً اِذْ سَقُمَ، وَ بَیْنا تَراهُ غنیّاً إذِ افْتَقَرَ.
بحارالا نوار: ج ۶۹، ص
خــــــــــدا
خدا را گفتم : بگذار جهان را قسمت کنیم ؛ آسمان مال تو ، زمین مال من ؛ خدا خندید و گفت: تو بندگی کن همه دنیا مال تو ، من هم مال تو!!!
قانون دانه
وقتي يك درخت سيب را در فصل ميوه نگاه مي كنيم تعداد زيادي ميوه مي بينيم كه در داخل هر كدام از آنها تعدادي دانه وجود دارد. و اگر دقت كنيم به عدد شگفت انگيزي مي رسيم. چرا در داخل هر سيب فقط يك دانه نيست؟ من فكر مي كنم طبيعت براي ما درس بزرگي دارد. در هر سيب بيش از يك دانه وجود دارد چون همه آنها فرصت رشد كردن و به درخت تبديل شدن را ندارند.
اما قانون دانه چه چيزي به ما مي آموزد؟ اين قانون مي گويد اگر مي خواهيد چيزي بدست آوريد بايد بيش از يك بار براي بدست آوردن آن تلاش كنيد. ما بايد 5 جفت كفش را امتحان كنيم تا كفش مناسب و راحت پيدا كنيم. براي پيدا كردن شغل بايد 20 رزومه ( سوابق كاري ) بفرستيم تا منجر به يك مصاحبه شغلي شود. بهترين دوست ما معمولاً بعد از ملاقات هزاران نفر انتخاب شده است. ما مجبوريم هزاران طرح و نقشه حرفه اي را امتحان كنيم تا بهترين موقعيت و موفقيت شغلي را براي خود و ديگران بسازيم. من در گذشته كارهاي مختلفي انجام داده ام ولي يكي از آنها در زمينه فروش محصول بود. اين شغل يك درس با ارزش به من آموخت: « هر نه اي كه مي شنويد شما را به يك بلي نزديك مي كند.» من اين را باور دارم و با تلاش زياد روي آن كار مي كنم. بنابراين هيچ پاسخ منفي نمي تواند مرا نا اميد يا سرخورده كند. و البته هر پاسخ منفي مرا به هدفم نزديك تر مي كند.
پای درس اخلاق آیت الله حق شناس
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة (التحریم:6)»، «أشَدَّ النَّاس عَذابِ یوْمِ الْقِیامَ»، «مِن جَهلِ أَهلِه»؛ این اشاره به موقعیتهاست که انسان موقعیت خودش را مغتنم بشمارد. «عَالِماً أَوْ مُسْتَمِعاً أَوْ مُحِبّاً لأهلِ العلم» دیگر چهارمی نباش.
یعنی یا عالم باش، یا مستمع علم باش یا محل اهل علم. چهارمی نباش که هلاک خواهی شد. این اشاره به موقعیتهاست که قدر موقعیت خودتان را بدانید.
عن النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) : «فضل العالم علی العابد کفضل القمر لیلة البدر علی سائر الکواکب؛ (نهج الفصاحةص: 589)» در شب چهارده که ماه به تمام و کمال ظهور میکند، فضل دانشمند بر عابد همین طور است.
عابد کیست آقا جون؟
در روز قیامت سه طبقه دیگران را شفاعت میکنند «الأنبیاء، ثُم العُلَماء، ثم الشُّهداء» یعنی رتبه دانشمندان از رتبه شهدا هم بالاتر است.
عالمی که افراد جامعه از علم او منتفع شوند، «عَالِمٌ ینْتَفَعُ بِعِلْمِهِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِینَ أَلْفَ عَابِد؛ (بحار الأنوار ج2 :1)» هفتاد هزار عابد یک طرف یک دانشمند که رهبر افراد اجتماع است،یک طرف
زبان یاد بگیرید.
«الْعِلْمُ عِلْمَانِ، عِلْمُ الْأَدْیانِ وَ عِلْمُ الْأَبْدَان(بحار الأنوار: ج 1/209 )» اینکه علم ابدان را مقدم داشته، نه اینکه افضل از علم ادیان است، تقدم موضوعی دارد عزیز من.
اگر میخواهید علم طب بخوانید، باید زبان یاد بگیرید. زبان از جهت موضوعی، بر آن علم مقدم است. شرافت هر علم به موضوع آن است. موضوع علم دین، پروردگار است. موضوع علم طب، جسم انسان است.
حالا یک جاهل جلو بیفتد، باز هم مؤخر است عزیز من. آن عالم که عقب ترایستاده، باز هم مقدم است.
رهبر کبیر دنیایی را تکان داد تمام دنیا یک طرف، او یک طرف.از تمام حیثیتش صرف نظر کرد و با اهل ظلم در عالم تا آخر جنگید.
گفتمان دینی
سخنی شیرین از مرحوم شیخ محمد بهاری همدانی
سخنی شیرین از مرحوم شیخ محمد بهاری همدانی
امروز تصمیم گرفتم درباره طلبه و منش طلبگی مطالبی رو بنویسم. به نظر من بهترین اشخاصی که میتوانند ایده ال ترین نظرات رو در این باره داشته باشند عالمان وارسته ای هستند که با تهذیب نفس و تربیت آن، توانسته اند پله های تقرب را یکی پس از دیگری بپیمایند.
یکی از این بزرگوارن مرحوم آیت الله بهاری همدانی است که انشاالله به وقتش درباره شخصیت و زندگی ایشون مفصلا بحث خواهم کرد. خدایشان بیامرزد.
تاثير عظيم تلقين
یکی از چیزهایی که برای ساختن انسان مفید است تلقین است. انسان خودش هم اگر بخواهد ساخته بشود ، باید آن مسایلی که مربوط به ساختن خودش است تلقین کند به خودش، تکرار کند. یک مطلبی که تاثیر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات تکرارها بیشتر در نفس انسان باید بکند، با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا میکند. نکته تکرار ادعیه و تکرار نماز در هر روز چند ین دفعه و همیشه این است که انسان با گفتن و شنیدن، خود انسان قرائت میکند و میشود این آیاتی که سازنده است مثل سوره مبارکه حمد که یک درس سازنده است، انسان باید اینها را تکرار کند و نفس را حاضر کند برای شنیدن.
منبع: صحیفه نور، جلد 13، ص199.
چرا مایوس باشم؟ ادعونى استجب لكم؛ مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم
خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید:
«ادعونى استجب لكم؛ مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم» (غافر/60)
خداوند صادق است و در سخن او گمان خلاف نمى رود، لیكن یكى از بهترین شواهد بر صدق گفتار حق تعالى مواردى است كه در قرآن كریم آمده است كه انبیاء، اولیاء و بندگان صالح حق تعالى در شرایط خاص خدا را خواندند و خدا هم دعاى آنان را اجابت كرد و آنها را از غم و اندوه رهانید.
وقتى كه خداوند داستان حضرت یونس و زندانى شدن او در شكم ماهى در قعر دریا و قبول توبه و استغفار او را بیان مى كند در پایان اشاره مى كند به دعا و مناجات یونس در قعر دریا و مستجاب شدن دعا و نجات یافتن او از چنان زندان وحشتناك در آخر سخن مى فرماید:
«و كذلك ننجى المؤ منین؛ ما اینچنین مؤ منان را نجات مى دهیم» (انبیاء/88)
و این معنا را با لفظی كه دلالت بر دوام و استمرار دارد یعنی فعل مستقبل بیان مى كند.
گویا خداوند مى خواهد بفرماید: مبادا گمان كنید این گونه برخورد و یارى و كمك ما اختصاص به یونس و یا گذشتگان و یا پیامبران دارد؛ بلكه نجات و یارى و كمك و هدایت ما شامل حال همه مؤ منان است ؛ آنهایى كه از سوز دل و از عمق جان در گرفتارى ها خدا را بخوانند.
در حقیقت خداوند با ذكر داستان حضرت یونس به مردم با ایمان راه ارتباط بندگان با خدایشان را نشان می دهد كه در مشكلات و سختى ها به خداوند امیدوار باشند و به درگاه او روى آورند و هیچ گاه از رحمت الهى مایوس نباشند چرا كه فریادرس همه در همه جا خداوند است .
کتاب دعاهای قرآنی
۲۰معجزه عسل و دارچین
١ . درمان بیماری قلبی :
مخلوطی از عسل و پودر دارچین را تهیه کنید و به جای مربا روی نان قرار دهید و به طور منظم در وعده صبحانه صرف کنید.این روش در کاهش کلسترول،جلوگیری از بروز حمله قلبی، تنفس راحت و تقویت ضربان قلب موثر است.بیماران مبتلا به حمله قلبی نیز با مصرف روزانه این مخلوط از حمله قلبی بعدی درامان خواهند بود.بررسی روی سالمندان در آمریکا و کانادا نشان داده است،با بالا رفتن سن شاهرگ های حیاتی و سیاهرگ ها خاصیت انعطاف پذیری خود را از دست می دهد.عسل و دارچین به شاهرگ ها و سیاهرگ ها قدرتی تازه میبخشد.
٢ . از بین بردن اثر خارش نیش های حشرات :
مخلوطی از یک سهم عسل، ٢ سهم آب ولرم و یک قاشق چای خوری پودر دارچین را روی قسمتی از بدن که احساس خارش می کنید،قرار دهید خارش و درد در عرض یک یا ٢ دقیقه فروکش خواهد کرد.
زندگی شگفت انگیز پروانه ها
وقتی در فضای آزاد ، مثل باغ ها ، گلزارها ، کنارجوی های آب قدم می زنید ، بسیاری از مناظر زیبا ، توجه شما را به خود جلب می کند که یکی از آن ها پرواز پروانه هاست . آیا تا کنون چقدر به این موجودات زیبا اندیشیده اید ؟ از زندگی آن ها چه می دانید ؟ در این قسمت قصد داریم از کوچ پروانه ها و خوراک این موجودات به عنوان دو شگفتی برایتان بگوییم تا بدانیم در زندگی این موجود کوچک ، لطیف و زیبا چه رازهایی نهفته است همه با کوچ پرندگان آشنایی داریم و می دانیم که « کوچ فصلی پرندگان » عبارت از این است که در برخی از فصل های معین ، پرندگانی هستند که از مسیرهای مشخص به نقاط معینی سفر می کنند . اکنون جالب است بدانید که برخی از پروانه ها نیز از این گونه سفرهای فصلی دارند . نوعی از پروازهای کوچکتر که به نام بانوی زیبا خوانده می شود ، در هر بهار از مکزیک به آمریکا کوچ می کنند . طی چنین مسافت های طولانی توسط این موجودات کوچک و ظریف ، یک شگفتی به حساب می آید که قابل تأمل است.
ايا ميدانيد ريشه اصطلاح الهی ۱۲۰سال زنده باشی
آیا می دانستید که گاهی به هم میرسیم و میگوییم ١٢٠ سال زنده باشی یعنی چه و از کجا آمده؟ برای چه نمیگوییم ١۵٠ یا ١٠٠ سال یا …
در ایران قدیم، سال کبیسه را به این صورت محاسبه میکردند که به جای اینکه هر ۴ سال یک روز اضافه کنند و آن سال را سال کبیسه بنامند (حتما همه میدانند که تقویم فعلی که بنام تقویم جلالی نامیده میشود حاصل زحمات خیام و سایر دانشمندان قرن پنجم هجری است) هر ١٢٠ سال، یک ماه را جشن میگرفتند و کل ایران این جشن برپا بود.
برای اینکه بعضیها ممکن بود یک بار این جشن را ببینند و عمرشان جواب نمیداد تا این جشنها را دوباره ببینند (و بعضیها هم این جشن را نمیدیدند) به همین دلیل دیدن این جشن را به عنوان بزرگترین آرزو برای یکدیگر خواستار بودند و هر کسی برای طرف مقابل آرزو میکرد تا آنقدر زنده باشی که این جشن باشکوه را ببینی و این به صورت یک تعارف و سنتی بی نهایت زیبا درآمد که وقتی به هم می رسیدند بگویند ١٢٠ سال زنده باشی.
مجموعه اي از چـــراهاي جالب كه تا بحال بدنبال علت آن نبوده ايد
مجموعه اي از چـــراهاي جالب كه تا بحال بدنبال علت آن نبوده ايد
مانند:
1-چــرا موقع خندیدن گریه می کنیم؟
۲- چــرا پیاز اشک چشم ها را در می آورد؟
۳-چــرا مفصلهایتان صدا می دهد؟
۴-چــرا موهایتان سیخ می شود؟
۵-چــرا پلک چشمتان می زند؟
۶-چــرا همیشه دمای بدنتان سرد است؟
سادات! قدر خودتون رو بدونین
على بن عیسى وزیر گفت من به علویین نیکوئى و احسان مى نمودم و در مدینه سالانه براى هر یک از آنها مخارج زندگى و لباس به اندازه اى که کافى باشد مى دادم. همیشه از نزدیک ماه رمضان شروع به توزیع سهمیه مى کردم تا آخر ماه تمام مى شد. در میان علویین مردى بود از اولاد موسى بن جعفر (علیهماالسلام) که در هر سال مبلغ پنج هزار درهم به او مى دادم .
یک روز در زمستان از خیابانى گذر مى کردم همان مرد را دیدم مست افتاده. تمام سر و صورت و لباسهایش به گل آلوده شده و وضعى بسیار مسخره و در عین حال تأثرانگیز دارد. با خود گفتم چنین فاسقى را در سال پنج هزار درهم مى دهم و او در راه نافرمانى خدا مصرف مى کند، امسال دیگر به او نخواهم داد.
ماه مبارک رسید، آن مرد به در خانه من آمد و ایستاد. وقتى من آمدم سلام کرد و مطالبه مقررى خود را نمود. گفتم به تو نمى دهم چون آن را در راه گناه مصرف مى کنى، مگر فراموش کرده اى در زمستان میان آن خیابان مست افتاده بودى؟ به خانه خود برگرد و دیگر از من چیزى مخواه.
کامپیوتر زن است یا مرد؟؟
بیشتر آقایان به علت موارد زیر جنس کامپیوتر را زن عنوان کردند:
1-به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.
2-کسی از زبان ارتباطی بین آنها سر در نمی آورد.
3-کوچکترین اشتباهات را در حافظه بلند مدت خود ذخیره میکنند تا در طولانی مدت تلافی کنند.
4-همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پولتان را صرف خرید لوازم جانبی آن کنید.
نظر شما چیه؟
منبع: پایگاه امواج برتر
چفیه از چه زمانی جزو لباس رهبر شد؟
ــ چفیه در بین رزمندگان کاربردهای متفاوتی داشت؛ چفیه علاوه بر اینکه سمبل مقاومت و بسیج بوده در دوران دفاع مقدس دارای کاربردهای متفاوتی بوده از جمله اینکه بسیجیان در هنگام نماز از آن به عنوان سجاده استفاده می کردند. رزمندگان همچنین از چفیه در زمستان برای جلوگیری از سرما و در تابستان برای جلوگیری از گرما استفاده می نمودند. آنها همچنین رزمندگان در هنگام زخمی شدن برای جلوگیری از تشدید خونریزی از چفیه استفاده می کردند.
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما
در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او بطور فراوان
تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ
بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او
نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.)) وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را
تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد
خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را
خواهد بخشید. بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه اخلاقی داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با
سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.
حکایت و داستان سرا
عدد 19 در قرآن
برخی بر این باورند که عدد 19 ارتباط تنگاتنگی با تعداد حروف قرآن دارد. مطالبی که در اینباره گفته و نوشته شده، صرفاً به عنوان احتمالی است که برخی از قراین آن را تأیید میکند بر این اساس، مدافعین این نظر، بحثی را تحت عنوان اعجاز عددی قرآن مطرح نموده و مواردی هم برای تأیید نظریه خویش، ارائه مینمایند. که میتوان یکی از شواهد فوق را ارتباط بین حروف بسم اللّه الرحمن الرحیم و آیات و حروف دیگر قرآن، قلمداد کرد. عدد حروف بسم اللّه الرحمن الرحیم نوزده تا است که با آیه شریفه سی سوره مدّثر، ارتباط دادهاند: “عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَر; بر دوزخ، نوزده نگهبان است” و از تکرار عدد نوزده; یعنی مضربهای متعدّد آن، نکات جالبی استفاده کردهاند از جمله: 1. کل سورههای قرآن 114 سوره است که مضربی از تعداد حروف بسم اللّه (نوزده) میباشد 6=11419. 2. بسم اللّه الرحمن الرحیم، به عنوان یک آیه مستقل، صد و سیزده بار در قرآن تکرار شده است (گرچه در سوره نمل نیز ذکر شده ولی آنجا آیه مستقلی محسوب نمیشود) وآیه “عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَر” یک بار در قرآن ذکر شده که با جمع آن، عدد سورههای قرآن به دست میآید. 114=19*6 ــــــــ که مضربی از عدد 19 است ــــــــ 114=1+113 3. حروف مشترک بسم اللّه الرحمن الرحیم با آیه “عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَر” دوازده حرف است و حروف مشترک این آیه با “بسم اللّه” هفت حرف میباشد که جمع آنها باز نوزده میشود 19=7+12 4. عدد فواتح سور، حروف مقطعه، نوزده تا است (حروف مقطعه در 29 سوره آمده ولی با حذف حروف تکراری شامل نوزده حرف است) 5. در سورههای دیگر، این ارتباط مضرب نوزده حفظ شده است، برای مثال در سوره ق، 57 بار “ق” تکرار شده که باز مضربی از عدد نوزده است (57=19*3). با استفاده از کتاب الاعجاز العددی، طلحه جوهر، بیروت.(برای کسب اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب اعجاز عددی قرآن مراجعه نمایید.) هر چند موارد فوق گفته شده ولی چنان که در صدر پاسخ گذشت این موارد هنوز به عنوان اعجاز عددی قرآن از سوی بسیاری از کارشناسان پذیرفته نشده است.(ر.ک: زیباترین سخن، حبیب اللّه احمدی، ص 176، مؤسسه فرهنگی اندیشه معاصر.)
منبع:http://www.porsojoo.com
کمشدن آب بدن موجب سردرد میشود...
در بسیاری از موارد، یک سردرد معمولی علامت کمشدن آب بدن یا به اصطلاح دیهیدراتهشدن ست.اکثر مردم نمیدانند که بدنشان به چه مقدار آب نیاز دارد، در واقع بسیاری از مردم بهطور عادی در وضعیت دیهیدراته و با ذخیره آب کم در بدنشان زندگی میکنند.
دیهیدراته شدن پدیدهای است که در آن آب و الکترولیتها مثل سدیم، کلرید و پتاسیم که وجودشان برای فعالیت و سلامت بدن حیاتی است، از دست میروند یا از حجم آنها کاسته میشود.
مهمترین علت دیهیدراتهشدن، عدمنوشیدن آب و مایعات به میزان کافی است. سردرد به خودی خود یک بیماری نیست، اما علامتی است که به ما هشدار میدهد در بدنمان مشکلی به وجود آمده است.
با این حال به طور متوسط مصرف هشت لیوان آب در روز برای یک فرد بالغ در شرایط عادی توصیه میشود. بویژه اگر دچار سردرد شدهاید سعی کنید آرامآرام اما مداوم آب بنوشید تا سردردتان برطرف شود.
در این شرایط آب مثل یک معجون جادویی عمل میکند. اگر با وجود مصرف آب کافی سردردتان ادامه پیدا کرد، قطعا مشکل جای دیگری است و باید با یک پزشک مشورت کنید