سخنی شیرین از مرحوم شیخ محمد بهاری همدانی
سخنی شیرین از مرحوم شیخ محمد بهاری همدانی
امروز تصمیم گرفتم درباره طلبه و منش طلبگی مطالبی رو بنویسم. به نظر من بهترین اشخاصی که میتوانند ایده ال ترین نظرات رو در این باره داشته باشند عالمان وارسته ای هستند که با تهذیب نفس و تربیت آن، توانسته اند پله های تقرب را یکی پس از دیگری بپیمایند.
یکی از این بزرگوارن مرحوم آیت الله بهاری همدانی است که انشاالله به وقتش درباره شخصیت و زندگی ایشون مفصلا بحث خواهم کرد. خدایشان بیامرزد.
طلبه و ترك مکروهات
….برادر روحانیم! تو با مردم دیگر فرق داری؛ تو پا جای پای پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) گذاشته ای و به زیّ امیرالمؤمنین(علیه السلام) درآمده ای، انسانها کارهایت را سرمشق قرار می دهند و همگی با حساسیت اعمالت را زیر نظر دارند.
این عارف والاقدر، که از برجسته ترین و مبرّزترین شاگردان عارف والا مقام مرحوم آخوند ملّا حسینقلی همدانی است و به تعبیر مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی «هو اجلّهم و اعظمهم»؛ اجل و اعظم تلامذه آخوند می باشدمینویسد:
دوّم: این که مهما امکن، پرهیز از مکروهات هم داشته باشد و به مستحبات بپردازد. حتی المقدور، چیز مکروه به نظرش حقیر نیاید، بگوید: «کُلّ مکروه جائز». بسا می شود یک یترک مکروهی، پیش مولا از همه چیز مقرّبتر واقع خواهد بود یا اتیان مستحب کوچکی. و این، به تأمل در عرفیات ظاهر خواهد شد.
سیّم: ترک مباحات است در غیر مقدار لزوم و ضرورت. اگرچه شارع مقدس خیلی چیزهای را مباح کرده برای اغنیاء، اما چون در باطن، میل ندارد بنده او مشغول به غیر او باشد از امورات دنیویّه، لذا خوب است بنده هم نظراً به میل مولا این مزخرفات را تماماً یا بعضها ترک نماید؛ اگر چه حرام نباشد ارتکاب آنها.اقتداءً بالنّبیین و تأسّیاً بالائمّة الطاهرین.»
توصیه ای از مرحوم بیدآبادی ره
حکیم و عارف بزرگ، مرحوم آقا محمد بیدآبادی در ضمن نامه و دستورالعملی در باره حكم مباح برای روحانی چنین می نویسند:
«… پس هموم خود را واحد ساخته، به قدم جدّ و جهد تمام، پای در جاده شریعت گذارد و تحصیل ملکه تقوا نماید؛ یعنی، پیرامون حرام و مشتبه و مباح,قولاً و فعلاً و حالاً و خیالاً و اعتقاداً، به قدر مقدور نگردد، تا طهارت صوری و معنوی حاصل شود که شرط عبادت است، و اثری از عبادت مترتّب شود و محض صورت نباشد.»
باری، از بحث ترک گناه و ترک مکروه و مباح دور افتادیم و سخن آخر این که؛ برادر روحانیم! تو با مردم دیگر فرق داری؛ تو پا جای پای پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) گذاشته ای و به زیّ امیرالمؤمنین(علیه السلام) درآمده ای، انسانها کارهایت را سرمشق قرار می دهند و همگی با حساسیت اعمالت را زیر نظر دارند،
اگر نمی توانی و نمی خواهی با تقوا و زاهد باشی، و به قول یکی از نویسندگان معاصر ـ «اگر هیچ اثری و شباهتی و کاری به حضرت علی و امام جعفر صادق(علیهما السلام) نداشته باشید و نخواهید این شباهت را در خود ایجاد کنید راه بازار باز است.
آدم می رود کاسب می شود، داعی ندارد که طلبه بشود. طلبه که شد، یعنی، قبول یک سلسله مسائل و تربیتها و شدنها و تعهّدها، پس شباهتی باید باشد.»
گروه فرهنگی مرصاد