مسافر کوی عشق
هر کی دلش گرفته و هنوز نرفته کربلا
با من بیاد بریم جنوب مرکز عشقه به خدا
وقتی چشام بارونی، غم تو دلم زندونیه میرم خوزستان
قلبم وقتی سیاه میشه لبریز از گناه میشه می رم خوزستان
اسفند ماه که شروع میشه هوا هم یه جور دیگه میشه. بوی خونه ت تکونی میاد. هر جا نگاه میکنی میبینی که آماده شدن برای خونه تکونی. در این میان یه بوی دیگه هم احساس میشه. بله درسته، بوی جنوب میاد. دلا آماده میشن برای رفتن به جنوب. برای رفتن به کرب و بلای ایران.
کرب و بلای ایران/ شش گوشه خوزستان / مظلو حسینم / مظلوم حسینم .
از اواسط اسفند ماه اتوبوسهای راهیان نور آماده حرکتند. هر اتوبوسی به نام مبارک شهیدی عزیز مزیّن شده است. عجب حال و هوایی داره. زایران کوی عشق عجب حال و هوایی دارن. دلم لک زده برای شلمچه، غروبای شلمچه واقعا دیدنی. در شلمچه غربت مدینه احساس میشه. چادرا خاکیند. کسی اصلا هواسش نیست که چادرم خاکی شده. لباسام خاکی شدن. هر کی رفته تو حالی. چنان با خاکش خو گرفتن. انگار عزیزی را در اینجا گم کرده اند.مخصوصا اگر صدای شهید سید مجتبی علمدار رو هم بشنوی.
دلم لک زده برای طلائیه.
عجب حال و هوائیه/ غروبای طلائیه/ راه شهادت و بهشت / همه می گن سه راهیه
اینجا همت بی سر شده/ می رفت زمین پرپر شده / عشق و اینجا نشون دادن / باکریامون جون دادن.
سه راهی طلائیه و حسین خرّازی. طلائیه و شهید مرتضی یاغچیان. همون طلائیه آقا مهدی جنازه برادرش حمید نذاشت کسی بیاره. وقتی بچه ها خواستن جنازه حمید و بیارن . گفت حمید با بقیه بچه ها فرقی نداره.
می گن خاکش طلا داره تربت کربلا داره. هر کی میره کربلایی میشه. خاکش همه سرشتمه
کرب و بلای ایران / شش گوشه خوزستان / مظلوم حسینم / مظلوم حسینم.