دلنوشته
” با تمام وجود گناه کردیم نه نعمت هایش را از ما گرفت و نه رسوایمان کرد؛ اگر اطاعتش می کردیم چه می کرد؟”
هر روز سپیده دم وقتی با طلوع خورشید با آن نوازش های گرمش از بستر خواب جدا می شویم و چشم هایمان را دوباره به سوی هستی و جهان آفرینش باز می کنیم، و دوباره از هزاران نعمت خداوند استفاده می کنیم؛ برای هر نعمتش شکری واجب و سجده شکری واجب تر، برای اینکه خدای مهربان من شکرت که یه روزه دیگه به من نعمت نفس کشیدن و فرصت زندگی دادی، تا دوباره در این جهان تو سیر کنم. و خدایا شکرت که فرصتی برای جبران خطاهایم گذاشتی. تا بتوانم دیروزم را جبران کنم. خدایا شکرت.
هر شب که سر بر بالین گرم خواب می گذاریم، به امید فردایی دیگر و طلوع آفتابی نگذاریم؛ شاید فردایی در پیش نباشد.
چه خوب است قبل از بستن چشم هایمان به امید فردا، محاسبه نفسی کرده باشیم، به امید قبولی توبه هایمان.
” یا رب تو گناه من درویش ببخش / عصیان مرا از کرم خویش ببخش.
دانم که بود گنهم بیش / ولی نبود از کرمت بیش ببخش”
R.Z.A
A.H