اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟
16 دی 1390 توسط ثریا
اي خوشتر از جان، آخر کجايي؟ کي روي خوبت با ما نمايي؟
بيتو چنانم کز جان به جانم هر سو دوانم، آخر کجايي؟
بيمار خود را ميپرس گه گه پيوسته از ما مگزين جدايي
جانا، چه باشد؟ گر در همه عمر گرد دل ما يک دم برآيي
تا کي ز غمزه دلها کني خون؟ چند از کرشمه جان را ربايي؟
چون ميبري دل، باري، نگهدار بيچارهاي را چند آزمايي؟
دربند خويشم، بنگر سوي من باشد که يابم از خود رهايي
شاعر : فخر الدین عراقی