از صافی بگذران
شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت:گوش کن!می خواهم چیزی برایت
تعریف کنم…دوستی به تازگی درباره تو می گفت.همسایه حرف او را قطع کرد و
گفت:قبل از این که تعریف کنی ،بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا
نه؟اول از میان صافی واقعیت.آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟
ــ نه،من فقط آن را شنیده ام.شخصی آن را برایم تعریف کرده است.
سری تکان داد و گفت:پس حتماً آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده
ای.مسلماً چیزی که می خواهی تعریف کنی،حتی اگر واقعیّت نداشته باشد،باعث
خوشحالی ام می شود.
دوست عزیز!فکر نکنم تو را خوشحال کند.
ــ بسیار خوب،پس اگر مرا خوشحال نمی کند،حتماً از صافی سوم،یعنی«فایده» رد
شده است.آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی،برایم مفید است و به دردم می
خورد؟
ــ نه!
همسایه گفت:پس اگر این حرف،نه واقعیت دارد،نه خوشحال کننده است و نه
مفید،آن را پیش خود نگه دار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.