پاسخ " اگـــــــــــه جواب دادین " شماره 1
تمام بچه کودکستانيها جوابشان اين بود: به طرف چپ.
وقتي از آنها پرسيده شد: «چرا فکر ميکنيد که اتوبوس به طرف چپ حرکت ميکند؟»
جواب همهشان اين بود: «چون درب اتوبوس ديده نميشود.»
عيب نداره! ناراحت نباشيد. دفعه دیگه حتما درست می گین
…………………………………………………………………………………………………….
به کدامین نام بخوانمت؟
1. فطرت
هرکس بدون اینکه یک نفر چیزی به او یاد بدهد، بعضی چیزها را میداند؛ مثلاً:
هر کسی می داند خودش هست؛
هر کسی میداند چیزهای دیگری در اطرافش هست، اگر چه نداند آنها چه چیز هستند؛
هر کسی میداند شاد است یا غمگین، با نشاط است یا عصبانی و …؛
هر کسی میداند آنچه نیست، نمیتواند کاری کند یا چیزی بوجود آورد؛
هر کسی میداند یک چیز نمیتواند هم باشد، هم نباشد.
اینگونه دانستنیها را همه میدانند و اصلاً لازم نیست به کسی یاد داده شود. اگر بخواهیم به کسی یاد بدهیم که خودش هست، میخندد و میگوید: « خودم میدانم، اصلاً نیازی به یاد دادن ندارد.» هر انسانی مطالب بالا و خیلی مطالب دیگر را خود بخود بلد است و هیچ کس به او یاد نداده است.
همچنین هر کسی بعضی چیزها را می خواهد و به آنها تمایل دارد و بعضی چیزها را اصلاً نمیخواهد و از آنها متنفّر است؛ مثلاً:
همه زیبایی را میخواهند و از زشتی متنفرند؛
اسراف و بخل ؛ دو الگوی نادرست مصرف
مقدمه
دنیای امروز، از یکسو به سبب افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش نیازهای گوناگون انسانها، و از سوی دیگر به دلیل محدودیت منابع طبیعی و استفاده از الگوهای ناصحیح مصرف، با معضلات بسیاری دست به گریبان است. فقر، کاهش میزان آموزش و پرورش، سوء تغذیه، طلاق، فحشا و ایجاد شکاف عمیق بین اقشار غنی و فقیر، از جمله این معضلات هستند.
سال 1388 از سوي مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنهاي ـ مد ظله ـ به عنوان “سال حرکت به سوی اصلاح الگوي مصرف” نام گرفت. امري كه اگر نخبگان و توده جامعه بر اهميت و ضرورت آن واقف شوند میتوان بر معضلاتی که بدانها اشاره شد ـ حداقل در داخل کشور ـ فائق آییم.
الگوهای نادرست مصرف
یکی از راههای اصلاح کردن الگوی مصرف، آگاهی از الگوهای ناصحیح مصرف است.
از شیوههای نادرست مصرف که در اسلام به آنها پرداخته شده است میتوان به “اسراف و تبذیر” و “بخل و تنگنظری” اشاره نمود.
1. اسراف و تبذیر
مقام معظم رهبری در زمینه اسراف فرمودند: “ما در زمينه مصرف و در زمينه هزينه كردن منابع مالي كشور، دچار نوعي بيتوجهي هستيم كه بايستي آن را تبديل كنيم به يك توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستيم، ما دچار ولنگاري و ولخرجي مصرف هستيم … جامعه ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگي در مقابل داشته باشد. چون وضع جامعه ما از لحاظ مصرف وضع خوبي نيست. ما بايد اعتراف كنيم که عادتها و سنتهاي ما، روشهاي غلطي است كه از اين و آن ياد گرفتهايم. این فرهنگ ما را به زيادهروي در مصرف ـ به نحو اسراف ـ سوق داده است". (1)
اگـــــــــــــــــــــه جواب دادیــــــــن ؟؟؟
1- از بچههاي کودکستان سوال هوش زير پرسيده شد:«اتوبوس شکل زير به کدام طرف حرکت ميکند؟
به دقت به شکل نگاه کنيد.«چپ» يا «راست» و چرا؟؟؟
2 - تو بگو ششمي چي ميشه؟!
شما بايد با كشف ارتباط منطقي بين اين شكل ها، شكل ششم را حدس بزنيد….
در تصوير زير پنج شكل براي شما مشخص شده و شما بايد با كشف ارتباط منطقي بين اين شكل ها، شكل ششم را حدس بزنيد
جواب ها در پست های بعدی ارسال خواهد شد
خطاي شگفت انگيز چشم را ببينيد!
1 – در صورتي که حرکت نقطه متحرک را تعقيب کنيد تنهايک رنگ را مي بينيد، صورتي.
2- حالا لحظاتي به علامت + که در وسط قراردارد خيره شويد. نقطه متحرک را پس از لحظاتي به رنگ سبز خواهيد ديد.
3- حالا زمان بيشتري را بر روي علامت + تمرکز کنيد، پس از لحظاتي نقاط صورتي آهسته آهسته ناپديد خواهند شد.
عجيب اينجاست که هيچ نقطه سبزي در اين عکس در کار نيست و در واقع نقاط صورتي نيز ناپديد نمي شوند
چرا آية الكرسي ميخوانيم؟
حضرت علي عليهالسلام فرمودند: بر مسلمان لازم است كه شب را به پايان نياورد مگر آنكه آيةالكرسي را بخواند و اگر ميدانستيد كه آيةالكرسي چيست و در آن چيست، هرگز آن را رها نميكرديد.
آيةالكرسي نام يك آيه است كه با الله لا اله الا هو الحي القيوم آغاز و با هو العلي العظيم پايان مييابد و دو آيه بعد از آن جزء آيةالكرسي نميباشد، هر چند در برخي از موارد به خواندن آنها همراه آيةالكرسي تاكيد شده است.
فضيلت و عظمت
رسول اكرم صلي الله عليه و آله به علي عليهالسلام فرمودند: “قرآن كلامي برتر و بزرگ است و سوره بقره، سيد قرآن و آيةالكرسي سيد بقره است. “. سپس فرمودند: “آيةالكرسي از گنجينهاي در زير عرش به من عطا شده است و قبل از من به هيچ پيغمبري چنين عطائي نشده است. “
سفارش به خواندن آيةالكرسي در روايات
داستان کوتاه انگلیسی - فارسی قورباغه ها
Once upon a time there was a bunch of tiny frogs…. Who arranged a running competition
The goal was to reach the top of a very high tower
A big crowd had gathered around the tower to see the race and cheer on the contestants
The race began
Honestly,no one in crowd really believed that the tiny frogs would reach the top of the tower.
You heard statements such as:
‘Oh, WAY too difficult!!’
‘They will NEVER make it to the top.’
or:
‘Not a chance that they will succeed. The tower is too high!’
The tiny frogs began collapsing. One by one….
Except for those, who in a fresh tempo, were climbing higher and higher….
The crowd continued to yell, ‘It is too difficult!!! No one will make it!’
More tiny frogs got tired and gave up….
But ONE continued higher and higher and higher….
This one wouldn’t give up!
خواب عجیب و فرشته ی بیکار
مردی خواب عجیبی دید.
او در عالم رویا دید كه نزد فرشتگان رفته و به كارهای آنها نگاه می كند.
هنگام ورود ، دسته بزرگی از فرشتگان را دید كه سخت مشغول كارند و تند
تند نامه هایی را كه توسط پیك ها از زمین می رسند، باز م ی كنند و آنها را
داخل جعبه هایی می گذارند.مرد از فرشته ای پرسید شما دارید چكار می كنید :
فرشته در حالیكه داشت نامه ای را باز م ی كرد، جواب داد:
اینجا بخش دریافت است، ما دعاها و تقاضاهای مردم زمین را كه توسط فرشتگان به
ملكوت می رسد به خداوند تحویل می دهیم
مرد كمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید كه
كاغذهایی را داخل پاكت می گذارند و آنها را توسط پیك هایی به زمین
می فرستند. مرد پرسید:شماها چكار می كنید
یكی از فرشتگان با عجله گفت:
اینجا بخش ارسال است ، ما الطاف و. رحمات خداوند را توسط فرشتگان به بندگان زمین میفرستیم
مرد كمی جلوتر رفت و یك فرشته را دید كه بیكار نشسته. مرد با تعجب از فرشته پرسید
شما اینجا چكار می كنی و چرا بیكاری
فرشته جواب داد:
اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی كه دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب تصدیق
دعا بفرستند . ولی تنها عده بسیار كمی جواب می دهند .مرد از فرشته پرسید:
مردم چگونه می توانند جو اب تصدیق دعاهایشان را بفرستند
فرشته پاسخ بسیار ساده است، فقط كافیست بگویند:
خدایا متشكریم
راننده اي كه از روحانيت نفرت داشت (خاطره ای از استاد شهید مطهری)
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ شهيد مطهري معتقد است كه نهي از منكر نبايد طوري باشد كه مخاطب را با دين و اسلام دشمن سازد و در اين مورد جرياني كه براي شخص خود اتفاق افتاده را بازگو مي كند:
در ایامى كه در قم بودیم، تازه این شركتهاى مسافربرى راه افتاده بود. آمدیم به قصد مشهد سوار شدیم. بعد از مدتى من احساس كردم راننده ی اتوبوس نسبت به شخص من كه معمّم هستم، یك حالت بغض و نفرتى دارد. نه من او را مى شناختم و نه او مرا مى شناخت. ما یك سابقه ی شخصى نداشتیم.
در ورامین كه توقف كرد، وقتى خواستم از او بپرسم كه چقدر توقف مى كنید، با یك خشونتى مرا رد كرد كه دیگر تا مشهد جرأت نكنم یك كلمه با او حرف بزنم. پیش خودم توجیهى كردم، گفتم لابد این لااقل مسلمان نیست، مادّى است، یهودى است. پیش خودم قطع كردم كه چنین چیزى است. یادم هست آن طرف سمنان كه رسیدیم، بعدازظهر بود، من وقتى رفتم وضو بگیرم تا نماز بخوانم، همین راننده را دیدم كه دارد پاهایش را مى شوید.
مراقب او بودم، دیدم بعد كه پاهایش را شست وضو گرفت و بعد نماز خواند. حیرت كردم: این كه مسلمان و نمازخوان است! ولى رابطه اش با من همان بود كه بود.
صفات و سجايای حضرت موسی بن جعفر ( ع )
موسی بن جعفر ( ع ) به جرم حقگويی و به جرم ايمان و تقوا و علاقه مردم زندانی شد . حضرت موسی بن جعفر را به جرم فضيلت و اينکه از هارون الرشيد در همه صفات و سجايا و فضائل معنوی برتر بود به زندان انداختند . شيخ مفيد درباره آن حضرت مي گويد : ” او عابدترين و فقيه ترين و بخشنده ترين و بزرگ منش ترين مردم زمان خود بود ، زياد تضرع و ابتهال به درگاه خداوند متعال داشت . اين جمله را زياد تکرار مي کرد : ” اللهم انی أسألک الراحة عند الموت و العفو عند الحساب ” ( خداوندا در آن زمان که مرگ به سراغم آيد راحت و در آن هنگام که در برابر حساب اعمال حاضرم کنی عفو را به من ارزانی دار ) . امام موسی بن جعفر ( ع ) بسيار به سراغ فقرا مي رفت . شبها در ظرفی پول و آرد و خرما مي ريخت و به وسايلی به فقرای مدينه مي رساند ، در حالی که آنها نمي دانستند از ناحيه چه کسی است . هيچکس مثل او حافظ قرآن نبود ، با آواز خوشی قرآن مي خواند ، قرآن خواندنش حزن و اندوه مطبوعی به دل مي داد ، شنوندگان از شنيدن قرآنش مي گريستند ، مردم مدينه به او لقب ” زين المجتهدين ” داده بودند . مردم مدينه روزی که از رفتن امام خود به عراق آگاه شدند ، شور و ولوله و غوغايی عجيب کردند . آن روزها فقرای مدينه دانستند چه کسی شبها و روزها برای دلجويی به خانه آنها مي آمده است .