نماز در اسارت
هر چند اسارت تلخ و سخت بود اما در برابر هدف از عسل شیرین تر بود.در سال 61 ما را از اردوگاه عنبریه به موصل آوردند. جایی بود که بنا به گفته عراقی ها تبعید گاه خوانده می شد در آن اردوگاه اولین سفارش بعثی ها این بود که اگر کسی نماز بخواند او را می کشیم، ولی با توجه به کمبود آب که برای نوشیدن هم به اندازه کافی پیدا نمی شد باز هم بچه ها وضو ساخته و نماز جماعت را با شکوه خاصی بر پا می کردند. بعثی ها هر بار که متوجه نماز جماعت بچه ها می شدند آنها را زیر شکنجه قرار می دادند یا اینکه تا چند شبانه روز از غذا و خوراک محروم می کردند به حدی که توان سر پا ایستادن از بچه ها گرفته می شد. بعضی از برادران آن چنان از خود مقاومت نشان می دادند که سربازان عراقی شگفت زده می شدند. به عنوان مثال : یک روز مشغول نماز جماعت بودیم که سربازان عراقی با داد و فریاد وارد آسایشگاه شدند و بعد از زدن امام جماعت اورا با خود بردند، اما بی درنگ یکی از بچه های صف اول جلو رفت و پیش نماز شد و نماز را ادامه داد این روحیه توسل به خدا و استقامت را در راه اسلام اسرای ایرانی ، عراقی ها را بیشتر رنج می داد.
برگرفته از کتاب : بصیرت سرباز
گردآورنده: ناهید فاتحی علیشاه