راه و رسم طلبگی
راه و رسم طلبگی
طلاب علوم دینیه در هر مقطعی که باشند، باید مدام با قرآن کریم و همچنین احادیث اهل بیت (علیهم السلام) در ارتباط باشند؛ چرا که احادیث آن ها، دل ها را زنده می کند و باعث موفقیت می شود؛ زیرا پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) در حق کسانی که احادیث اهل بیت (علیهم السلام) را نشر دهند، دعای خیر کرده است. (1)
در این احادیث، شأن نزول آیات قرآن، تفسیر قرآن، و مسائل اخلاقی، فقهی، عرفانی و… موجود است.
لذا روی همین اصل است که در حوزه علمیه حضرت آیت الله مجتهدی، صبح ها توسط ایشان، در کلاس درس برای طلاب، و ظهرها بین دو نماز و عصرها، بعد از نماز مغرب و عشاء حدیث گفته می شود.
ایشان می فرمایند: باید این احادیث را بخوانید و بنویسید و عمل کنید و برای دیگران هم بگویید. هر جا می نشینید، حدیث بگویید؛ حتی شب ها که در خانه هستید. (2)
شایسته است هر کس دفتر حدیث داشته باشد و این احادیث را با ترجمه بنویسد که این دفتر بعد از او به یادگار بماند؛ چرا که فرزندان ما در آینده کمتر به دنبال دین و حدیث و قرآن می روند، ولی اگر شما دفتری داشته باشید و بعد از خود به یادگار بگذارید، گاهی دفتر شما را می آورند و می خوانند و می گویند:
این دفتر پدر یا جد ماست و افتخار هم می کنند.(3)
مهم ترین برنامه ای که قرآن و احادیث به ما معرفی می کنند، تقوای الهی است. تقوا دارای مراتب و مراحلی است. مرحله اول تقوا، ترک محرمات و عمل به واجبات است.
حضرت امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمودند: «اَلمُتَّقی مَنِ التَّقی الذُّنُوبَ»؛14 با تقوا کسی است که از گناه پرهیز کند. و حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اِعمَل بِفَرائِضِ اللّهِ تَکُن أتّقَی النّاسِ»؛15 به واجبات الهی عمل کن تا با تقواترین مردم باشی.
که این مرتبه اولِ مرحله عمل می باشد.
حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: وقتی که ما در قم طلبه بودیم، هر شب موقع خواب از رساله مراجع تقلید مسأله می خواندیم و با احکام فقهی و نظرات مراجع و دستورات اسلام آشنا می شدیم، بعد می خوابیدیم.
امّا الان مردم یا توضیح المسائل در منزل ندارند یا اگر دارند، حال مراجعه کردن ندارند و اگر به مشکلی و یا مسأله ای برخورد کردند، از یکی از روحانیون می پرسند و چون همه روحانیون مجتهد نیستند، لذا هر کدام از آن بزرگواران نظر مرجع تقلید خودش را بیان می کند، و کمتر روحانی یافت می شود که نظرات همه مراجع تقلید را بداند و در مسأله مورد نظر، فتوای همان مرجع را بگوید.
حتی بعضی پا فراتر گذاشته اند، یعنی مرجع مشخص نکرده اند، یا می گویند: باقی هستیم، اگر باقی بر تقلید از مرجع میّت هستند، باید به اجازه یکی از مراجع زنده فعلی باشد.
مرحله دوم تقوا، به جا آوردن مستحبات و ترک مکروهات است.
حضرت آیت الله مجتهدی در این زمینه می فرمایند: علما باید مستحبات را برای خود واجب بدانند و مکروهات را حرام. شما طلاب به مستحبات خیلی اهمیت بدهید.
همچنین ایشان می فرمایند: استاد ما حاج شیخ علی اکبر برهان خیلی در مستحبات و مکروهات دقیق بودند، لذا ما جرأت نداشتیم نزد ایشان این موارد را رعایت نکنیم، استاد ما حتی نسبت به بعضی موارد هم مخالف بودند؛ مثل خوردن آجیل و تخمه و چای و…، و ما نزد ایشان جرأت چای خوردن هم نداشتیم.
مطلبی که در مستحبات مهم است، این است که حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «اِذا اَضَرَّتِ النَّوافِلُ بِالفَرائِضِ فَارْفُضُوها»؛اگر مستحبات به واجبات ضرر زد، مستحبات را رها کنید.
و مطلب دیگر این که حضرت فرمودند: «اِنَّ لِلْقُلُوبِ اِقْبالاً وَ اِدْباراً، فَاِذا اَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوها عَلَی النَّوافِلِ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ فَاقْتَصِروُا بِها عَلَی الفَرائِضِ»؛برای قلب ها روی کردن (حالت میل و رغبت) و پشت کردن (بی میلی و بی رغبتی) است. هنگامی که این قلب ها میل داشت، آن ها را به انجام مستحبات وادارید و هرگاه قلبتان میل و رغبت نداشت، به واجبات اکتفا کنید.
مطلب مهم دیگر، دائمی بودن است. حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «قَلیلٌ یَدوُمُ خَیْرٌ مِنْ کَثیرٍ مُنْقَطِعٍ»؛کار کم و همیشگی، بهتر از کار زیادی است که انسان را خسته کند و پیوستگی و دوام نداشته باشد. این حدیث فقط درباره مستحبات نیست، بلکه در تمام امور به کار می آید.
مرحله سوم تقوا، این است که انسان مباح هم انجام ندهد؛ یعنی مثلاً در هنگام خوردن و آشامیدن و… که از افعال مباح هستند، صرفاً جهت سیر شدن، غذا نخورد، بلکه نیت کند که با سیر شدن می تواند نیروی کافی به دست آورد تا واجبات و عبادات را انجام بدهد و بتواند بهتر درس بخواند و بهتر به اجتماع و اسلام خدمت کند.
این جاست که ضمن برطرف شدن گرسنگی یا تشنگی، خداوند برای او، عبادت هم می نویسد؛ چرا که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اِنَّمَا الاَعْمالُ بِالنِّیّاتِ».19 و همچنین فرمودند: «یُبْعَثُ النّاسُ عَلی نِیّاتِهِم»؛ مردم در روز قیامت بر طبق نیت هایشان مبعوث می شوند.20
باید توجه داشت که انسان ها عموماً و طلاب خصوصاً، در این راه دشمنان زیادی دارند که مهم ترین آن ها یکی شیطان است و دیگری نفس امّاره که پیوسته در کمین ما هستند تا ما را منحرف سازند.
شیطان در این زمینه قسم خورده است: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعینَ»؛ (به عزت و جلال تو قسم که تمام افراد را گمراه خواهم کرد.) خداوند متعال هم می فرماید: «اِنَّ الشَّیطانَ لَکُم عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً»؛به درستی که شیطان برای شما دشمنی است (آشکار)، پس شما هم او را دشمن بدارید.
«یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»؛ای کسانی که ایمان آوردید از ردّ پاها و گام های شیطان پیروی نکنید.
منبع: کتاب «آداب الطلاب» شاکر برخودارفرید
پی نوشت ها:
1- حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اللهم ارحم خلفائی ثلاثا، قیل یا رسول الله و من خلفائک؟ قال: الذین یبلغون حدیثی و سنتی ثم یعلمونها امتی».
حضرت سه بار فرمودند: خدایا جانشینان مرا مورد رحمت خود قرار بده. پرسیدند: ای پیامبر خدا! جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ می کنند و آن را به امتم می آموزند. امالی صدوق، ص 152؛ جامع احادیث شیعه، ج 1، ص 234.
2- حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) درباره نقل حدیث فرمودند: «تذاکروا و تلاقوا و تحدثوا، فان الحدیث جلاء القلوب، ان القلوب لترین کما یرین السیف و جلاؤه الحدیث»؛ با یکدیگر گفتگو و ملاقات داشته باشید و حدیث بگویید؛ زیرا حدیث مایه روشنی دل هاست، دل ها نیز مانند شمشیر زنگ می زند و جلای آن حدیث است. بحارالانوار، ج 2، ص 152.
3- حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره فرمودند: «اکتب و بث علمک فی اخوانک، فان مت فاورث کتبک بنیک، فانه یأتی علی الناس زمان هرج، لایأنِسون فیه الا بکتبهم»؛