در انتظار موعود
22 مهر 1391 توسط ثریا
چه بی صبرانه می گیرد سراغت
دلم از کوچه های سبز یادت
تو رفتی با تو شادیهای من رفت
دلم می سوزد از درد فراقت
نفهمیدم چه شد این غم چرا شد
نمودم حک به روی دل نگاهت
ز لبخند تو نقشی بر دلم ماند
زدم آتش به جان درد فراقت
نگارا از سفر بازا که بی تابم
ز وصلت بر دلم جانی دگر یابم
بگو تا کی غم و هجران و مستی
به خنده لب ز هجرانت ببستی
به دنیا جز تو من عشقی ندارم
هر آنچه خواهی آن می خواهم ای جان
مکن محرومم از دیدار خود جان
تن و جان و فدایت زندگانیم
تو ای مولا و عشق زندگانیم
استاد عباسی
تخلص کوثر