حسین (ع) ، ملاك ارزیابی اعمال
عشق به حضرت سیدالشهداء علیه السلام زمانی كامل و منسجم است كه با رویكردی عالمانه نسبت به مقام و منزلت او و اهداف انقلاب سرخ و دین سبزش همراه باشد. پس باید او را شناخت تا عشق به او نیز حاصل آید.
اما به راستی می توان حسین (ع) را شناخت و فهمید كه او كه بود، چه بود و چه كرد؟ چه كسی می تواند با جرات ادعای معرفت او را بنماید. تنها راهی كه در این راستا متصور و معقول است بهره گیری از نور روایات است كه انسان هرگاه با نظر دقیق و علمی به فهم روایات نائل شود و به درك فقه الروایة برسد، آن گاه در حد فهم و ادراك خود می تواند اشراق شمس وجود آن حضرت را بر دل خود سرازیر ببیند. راستی مگر می توان حسین (ع) و بلكه ائمه هدی را از غیر طریق خدا و رسول و اهل بیت او شناخت؟ هرگز كه چنین امری از دایره تفكر هر متفكری بیرون است. اكنون به روایاتی چند از معصومین (ع) در فضیلت این معصوم مظلوم اشاره می رود:
از رسول خدا (ص) روایت است كه فرمودند : « حسین منی و انا من حسین » حسین از من است و من از حسین . راستی آن حضرت ، حسین را چگونه دید و با این سخن در كمال بار معنایی خود چه می خواست بگوید و چه گفت. آیا می توان گفت كه این سخن پیغمبر (ص) فقط گویای یك ارتباط عاطفی بین او و حسین (ع) است. باید در كلمه « منّـی » بسیار تامل كرد.
اولین معنای آن این است كه اگر می خواهید مقام و منزلت حسین (ع) را بشناسید ، باید اول بفهمید كه من كیستم. « من » ی كه پیغمبر (ص) می فرماید ناظر به دو امر است: یكی من الهی او و یكی من جسمانی و بدنی او. یكی ناظر به آن شخصیت قدوسی و ملكوتی او یعنی كسی كه اشرف اولاد آدم و خاتم الانبیا و المرسلین و موسس آخرین شریعت آسمانی است یعنی كسی كه اگر نبود جهان خلق نمی شد « لولاك لما خلقت الافلاك » و یكی ناظر به وجود جسمانی و همین بدن خاكی مقدس اوست. از این روی وقتی می فرماید حسین از من است یعنی بدانید : از پیغمبری است كه از نظر بعد جسمانی نیز پاك ترین بدن هاست. یعنی نه تنها حسین جزئی از بدن من است بلكه او برگرفته از جنبه آسمانی و منزلت پیغمبری من است. پس همانطور كه ظلم به من اخلال در رسالت من و دین خداست ، ظلم به حسین (ع) نیز اخلال در دین خدا و تحریف آن است. صدمه به او صدمه و تخریب بنای دین است چرا كه او جزیی از من است و من هم مظهر دین خدایم و این حدیث شریف در عین تبیین عظمت حضرت حسین (ع) نهیب خطیر و ترسناكی است برای امت او پس از خودش.
حسین (ع) ملاك ارزیابی اعمال
معنای دیگری كه از این حدیث استفاده می شود هدایت یابی و نجات عاشقان و پیروان حسین (ع) در ظل عشق به او و ضلالت و گمراهی در مخالفت با امر اوست.
توضیح آن كه رسول خدا (ص) آینه تمام نمای خدا ( جل جلاله) و هادی خلق به سوی اوست ، پس مخالفت با او عین هلاكت است چنان كه اعتقاد و ایمان و تبعیت از او ، عین نجات و رستگاری است. « حسین منّی و انا من حسین» یعنی اكنون من پیغمبر ، چنین هستم حسین نیز چنین است. او ، من است پس او هم ، آینه تمام نمای خدا و هادی خلق به سوی اوست. مخالفت با او ضلالت محض و ایمان و تبعیت از او عین هدایت و رستگاری است. چنانكه حدیث شریف « ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة» بر این مطلب دلالت دارد.
در كامل الزیارت از قاسم بن محمد بن علی و او از پدرش و از جدش و او از عبدالله بن حماد الانصاری و او از عبدالله بن سنان نقل می كند كه گفت شنیدم از امام صادق (ع) كه فرمود : قبر حسین (ع) باغی از باغ های بهشت است . محل معراج ملائكه به آسمان است. هیچ ملك مقربی و نبی مرسلی نیست مگر این كه از خدای تعالی مسئلت می كنند كه اجازه زیارت قبر حسین (ع) را به آنها بدهد.
آنچه در این روایت مدنظر است كلمه شریفه « لیس من ملك مقرب ونبی مرسل » است. این كلمه در قالب نفی و اثبات است. یعنی هیچ ملكی و نبی مرسلی در آسمان ها و زمین نیست مگر این كه از خدا تمنای زیارت قبر حسین (ع) را دارند یعنی جبرئیلی كه ناموس وحی است ، میكائیلی كه ناموس رزق است ، اسرافیلی كه ناموس نفخ است ، عزرائیلی كه ناموس قبض است ، كروبیان ، قدوسیان ، سكان بیت المعمور ، حافظان عرش و خلاصه هر ملك مقربی و نیز آدم با داشتن مقام علم الاسماء ، ابراهیم با رتبه خلیل الهی ، موسی با منزلت كلیم الهی ، عیسی با منصب روح الهی و همه انبیاء از خدا تقاضای اذن زیارت قبر حسین بن علی (ع) را دارند. این است كه هنوز كه هنوز است بشر از دریافت راز و رمز حیات و شهادت و نهضت او عاجز مانده است.
منبع :چهارده گوهر آسمانی