تقدیم به آقای خوبی ها...
23 دی 1390 توسط ثریا
از غم دوری تو دیوانه ام
در خیالم کنج یک میخانه ام
از عذاب سرنوشتم خسته ام
در سرای غربتی بنشسته ام
از قطار بندگی جا مانده ام
در سرایم با تو تنها مانده ام
درد و غم را بر دلم آکنده ام
در جمع دیوانه ها وا مانده ام
عشق و شادی را ز خود من رانده ام
داستان با تو بودن خوانده ام
هر چه عشقه در دلم سوزانده ام
بوته عشق تو را در قلب خود رویانده ام
سراینده: خدیجه کریمی زگلوجه (طلبه پایه اول)