حق تلاوت قرآن
در قرآن، ایمان آورندگان به این كتاب الهى كسانى معرفى شدند كه حق تلاوت را به جاى آورند: «الَّذِینَ ءَاتَیْنَهُمُ الْكِتَابَ یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُوْلئكَ یُؤْمِنُونَ بِه؛(54) كسانى كه كتاب آسمانى به آن دادیم و آن را چنان كه باید مى خوانند ایشانند كه بدان ایمان دارند.»
امام صادق علیه السلام درباره چگونگى رعایت حق تلاوت قرآن مى فرماید: «آیاتش را روشن و شمرده مى خوانند، سعى مى كنند معنایش را بفهمند، احكام و فرامینش را به كار مى بندند و به وعده هایش امیدوارند و از عذابش مى ترسند… به خدا سوگند كه حق تلاوت قرآن به حفظ آیات و پشت سر هم خواندن حروف و كلمات و تلاوت سوره ها و مطالعه حواشى آن نیست…»
امام حسین از كسانى بود كه در گفتار و كردار حق تلاوت قرآن را رعایت كرد از این رو در قسمتى از زیارت نامه اش مى خوانیم: «أشهد أنّكَ…تَلَوتَ الكتاب حَقَّ تِلاوَتِهِ…؛(56) گواهى مى دهم كه تو حق تلاوت قرآن را ادا نمودى» و نیز آن حضرت خدا را به خاطر فراگیرى معناى قرآن و رسیدن به مقام فقاهت دینى حمد و سپاس مى گوید:«اللهم اِنى اَحْمَدُكَ عَلى ان اَكْرَمْتَنا بِالنَّبُوَّةِ وَ علَّمْتنَا القرآن و فقَّهتَنا فى الدّین.»
توسل به حضرت ابا الفضل (ع)
دلم تنگ است ، تنگ روی ماهت
صفای هر دو عالم ، یک نگاهت
مرا دل از برم بردی به نامی
بیا ای جان ودل هر دو فدایت
ز هر قوم و به هر رنگی که باشد
کند در مشکلات از دل صدایت
یل ام البنین و پور حیدر
شود آسان و حل مشکل زنامت
مرا دردی گرفته دامنم می سوزدم جان
شفایم ده ، که مضطرّم به راهت
تن و جانم دگر شد خسته از درد
برم هر روز و شب از سینه نامت
تو باشی و شوم نومید درمان
چو گیرد یک مسیحی جان ز نامت
گشا کربم ،شفایم ده ز این درد
الا ای کاشف الکرب از حسینم
طبیبان را طبیبی ای اباالفضل
شفایم ده ،یقین دارم به کارت…
حبیبه عباسی
تخلص : کوثر
حکمت عدد چهل
حکمت عدد چهل از زبان بزرگان
مرحوم علامه بحر العلوم :
مدت تکمیل جسمیت در این سن است ، همچنین مرنبه ی سعادت یا شقاوت و از
این جهت در حدیث روایت شده : روی هرکه در چهل سالگی سفید نشد شیطان
مسحِ وجه او میکند و میگوید: نام تو در صحیفه ی جُند من ثبت شد و همچنین در
حدیثی : از چهار جهت خانه ی هرکس تا چهل خانه همسایه اند . چون این عدد تمام
شد گویا از عالم هم جدا گشتند.
آیت الله گرگانی و ایت الله ملکوتی : این دو بزرگوار در جواب سوال (حکمت عدد
چهل ) فرمودند: چون یکی از از اعداد کاملی است و خداوند به فضل خود بعضی از
اعمال را در این عدد به مرحله کمال می رساند
آیت الله سبحانی : اربعین دارای یک اثری است . مثلاً بچه ای که در رحم مادر است
از یک اربعین به اربعین دیگر کاملتر میشود.
سوال شد آن اثر چیست : فرمودند : آن اثر همان اثر تکوینی است. مثلاً حضرت آدم
چهل سال گریه کرد
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش
ما و خدای مهربـــــــــــــــــــــــــــــــــــــان
بنده: خدايا !خسته ام!نمي توانم.
خدا: بنده ي من، دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخوان.
بنده: خدايا !خسته ام برايم مشکل است نيمه شب بيدار شوم.
خدا: بنده ي من قبل از خواب اين سه رکعت را بخوان
بنده: خدايا سه رکعت زياد است
خدا: بنده ي من فقط يک رکعت نماز وتر بخوان
بنده: خدايا !امروز خيلي خسته ام!آيا راه ديگري ندارد؟
خدا: بنده ي من قبل از خواب وضو بگير و رو به آسمان کن و بگو يا الله
بنده: خدايا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم مي پرد!
خدا: بنده ي من همانجا که دراز کشيده اي تيمم کن و بگو يا الله
بنده: خدايا هوا سرد است!نمي توانم دستانم را از زير پتو در بياورم
خدا: بنده ي من در دلت بگو يا الله ما نماز شب برايت حساب مي کنيم
بنده اعتنايي نمي کند و مي خوابد
خدا:ملائکه ي من! ببينيد من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابيده است چيزي به اذان صبح نمانده، او را بيدار کنيد دلم برايش تنگ شده است امشب با من حرف نزده
ملائکه: خداوندا! دوباره او را بيدار کرديم ،اما باز خوابيد
خدا: ملائکه ي من در گوشش بگوييد پروردگارت منتظر توست
ملائکه: پروردگارا! باز هم بيدار نمي شود!
خدا: اذان صبح را مي گويند هنگام طلوع آفتاب است اي بنده ي من بيدار شو نماز صبحت قضا مي شود خورشيد از مشرق سر بر مي آورد
ملائکه:خداوندا نمي خواهي با او قهر کني؟
خدا: او جز من کسي را ندارد…شايد توبه کرد…
بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری.
ماجرای شیطان در شکست و پیروزی بر عابد خشمگین
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند : فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش! عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است؛ عابد با خود گفت : راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:کجا؟ عابد گفت:تا آن درخت برکنم؛ گفت : دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند. در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم ؟
ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند ، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی ، پس مغلوب من گشتی.
فوايد دنيوي و اخروي نماز شب
2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است .
3) باعث درخشش براي اهل آسمان همانند ستارگان است .
4) باعث روشني دل است .
5) باعث استجابت سريع دعا است .
6) باعث پزيرش توبه و پاك شدن از گناهان از جانب حضرت حق است .
7) باعث كفاره گناهان است .
8) باعث زيبايي صورت و شادابي چهره و نوراني شدن آن در طول روز است .
9) باعث سلامتي و تندرستي و رفع انواع بيماريهاي جسمي و روحي است .
10) باعث از بين رفتن غم و اندوه و تقويت نور چشم است .
11) باعث تمسك يافتن به اخلاق انبياء و اولياي خداوند است .
12) باعث انجام دادن سنّت پيامبران و صالحان است .
13) باعث تابش نور خدا به او ميشود .
14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بين مردم است .
15) باعث افزايش عمر است .
16) باعث جلب رزق و روزي فراوان و ادعاي قرض است .
17) باعث نوعي صدقه است .
18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ براي خود است .
19) خداوند نه صف از ملائكه پشت سر نمازگزار قرار ميدهد .
20) كليد رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است .
21) زينت آخرت و نور مؤمن در آخرت است .
22) نماز شب همچون سايباني در روز قيامت است بر سرش .
23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قيامت درحاليكه همه عريانند .
24) نماز شب در روز قيامت همچون نوري در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قيامت شادمان است .
25) نماز شب ميان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلي فاصله ميگذارد .
26) ميزان اعمال خوب نمازگزار در روز قيامت سنگين است .
27) نماز شب همچون تاجي در روز قيامت است بر سرش .
28) چراغي است براي تاريكي قبر و برطرف كننده وحشت تاريكي قبر است .
29) نماز شب همچون مشعلي نوراني است در تاريكي قبر .
30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ايمن ميكند و برات آزادي از آتش جهنم است .
صلوات رمز محبت و وفادارى به پیامبر اکرم و خاندانش
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
یکى از اذکار مهمى که انسان را به خدا نزدیک مى کند و در مسیر حق ثابت قدم نگاه مى دارد، صلوات بر پیامبر اکرم و آل اوست.
درود و صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله موجب علوّ درجات و ثواب براى فرستندگان آن خواهد بود و دیگر این که فرستادن صلوات سبب مى شود نام و یاد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى همیشه زنده و جاوید بماند. به همین دلیل آفریدگار عالم هستى و تمام فرشتگانى که تدبیر این جهان به فرمان حضرت حق بر عهده آنها گذارده شده است، بر او درود مى فرستند. اکنون که چنین است تمام انسانها باید با این پیام جهان هستى هماهنگ شوند و بر او درود بفرستند:
«اِنَّ اللهَ وَ ملائکَتَهُ یُصَلُّونَ على النّبىَّ یا ایّها الّذین آمنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلَّمُوا تسلیماً» (1)؛ خدا و فرشتگان بر پیامبر درود مى فرستند؛ اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و کاملاً تسلیم (فرمان او) باشید.»
درباره کیفیت صلوات بر پیامبر صلى الله علیه و آله، در روایات بى شمارى که از طرق اهل سنت و اهل بیت علیهمالسلام رسیده، صریحاً آمده است که «آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» باید افزود در غیر این صورت صلوات، ابتر و ناتمام خواهد بود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستید. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چیست؟ حضرت فرمودند: این که بگویید: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.
بلکه بگویید: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.
انس امام حسین (ع) با قرآن
انس آدمى با هر چیز ریشه در ارج و اهمیتى دارد كه انسان براى آن چیز قائل است ره پویان راه یقین و سالكان وادى علم و معرفت از آن جا كه محبوبترین محبوب را ذات اقدس خداوند مى دانند و فقط دل در گرو او دارند، كتاب او را كه پرتوى از ذات او و واسطه سخن خداوند با بندگان است - پر منزلت و تنها طریق هدایت مى دانند از این رو با آن انس ویژه اى داشته و قلب و جان و اعمال خویش را با آن گوهر حیاتبخش خدایى مى كنند.
قرآن كریم به لزوم این انس اشاره كرده است. از مؤمنان مى خواهد با تلاوت آیات آن، اولین مرحله انس را بپیمایند. «فَاقْرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْءَان؛(4) هر آنچه برایتان امكان دارد قرآن بخوانید.»
در آیه دیگر آنان كه در قرآن اندیشه نمى كنند مورد نكوهش قرار داده، مى فرماید: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛(5) آیا به آیات قرآن نمى اندیشند؟ یا بر دلهایشان قفل هایى نهاده شده است؟»
امام حسین علیه السلام انس ویژه اى با قرآن داشت چون منزلتى بزرگ براى آن قائل بود. نمونه اى از این منزلت را مى توان در حكایت زیر مشاهده كرد:
«عبدالرحمان» به فرزند امام حسین علیه السلام «الحمدللَّه رب العالمین» را آموخت، وقتى كه آن را بر پدر خواند، حضرت هزار دینار را به او بخشید و دهان او را پر از طلا كرد. از آن حضرت دلیل آن سؤال شد. حضرت پاسخ دادند: «چگونه مى توان كار او را [تعلیم قرآن] با این پاداش مقایسه كرد؟!»(6)
لبخند بزن تا بگم چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا !!!
لبخند یک کشش و جذبه فوری ایجاد میکند که دوست داریم نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم.
لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد. دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
لبخند زدن استرس را از بین می برد. وقتی استرس دارید، لبخند بزنید.
با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند. به این دلیل عملکرد ایمنی بدن
تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید
با لبخند زدن حتی از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید
لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث
بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید. به نظر می رسد افرادی که
لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند
وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که “زندگی خوب پیش می رود".
پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
یادی ار شهید آیت الله مفتح
شهید آیت الله مفتح، از پیش کسوتان و منادیان وحدت حوزه و دانشگاه بود. وی به خوبی دریافته بود که دانشگاه و حوزه، دو بال برای پرواز در فضای عزتمندی، استقلال، دانش و معنویت هستند که اگر آسیبی به یکی از این دو بال وارد آید، یا اینکه این دو بال، با هم و هماهنگ نباشند، هم حوزه و هم دانشگاه و هم جامعه، لذت پرواز در اوج را از دست می دهند و از تعالی و کمال لازم باز خواهند ماند. بر این اساس، شهید آیت الله مفتح، بیشترین تلاش را برای نزدیک تر شدن این دو کانون دانش انجام داد و با ورود به فضای دانشگاه، نقبی به حوزه و دانشگاه زد و در زدودن احساس بیگانگی این دو کانون از یکدیگر تأثیر فراوانی گذاشت. از این رهگذر، امید آنانی که با دامن زدن به اختلاف و شکاف میان حوزه و دانشگاه، آهنگ ایستایی و رکود این مرز و بوم را بر لب داشتند، به ناامیدی تبدیل شد.
آیت الله مفتح، در سال 1307 در خانواده ای روحانی دیده به جهان گشود. از هفت سالگی به مدرسه رفت و در زمینه ادبیات، از پدر ادیب و شاعر خویش بهره مند شد. شهید مفتح پس از فراگیری مقدمات علوم عربی، فقه و بخشی از منطق نزد پدر و استادان وقت حوزه همدان، در سال 1322 به قم مهاجرت کرد و در مدرسه دارالشفا در حجره ای محقر و نمناک اقامت گزید. ذوق سرشار و استعداد عالی، به همراه کوشش بسیار و وجود استادان برجسته سبب شد تا شهید مفتح به صورت شگفت انگیزی، دروس حوزه از جمله رسائل، مکاسب و کفایه را در سال های 1322 1324 (15 تا 17 سالگی) فراگیرد و خود، در ردیف استادان حوزه علمیه قم درآید. ایشان دروس عرفان، خارج فقه و اصول را نزد رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) فراگرفت. وی افزون بر روابط شاگردی و استادی، با امام پیوندی صمیمانه داشت. شهید مفتح بخشی از علم اصول را نیز در محضر آیت الله العظمی بروجردی= فراگرفت. همچنین در فلسفه و حکمت، نزد فیلسوف بزرگ علامه طباطبایی= شاگردی کرد و مدتی نیز از محضر فقیه اهل بیت:، آیت الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی= و آیت الله مرعشی نجفی= استفاده کرد. آیت الله مفتح، بخشی از دروس فلسفه و عرفان را نزد آیت الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت و از آیت الله سید محمد حجت نیز بهره های فقهی برد. دکتر مفتح در کنار فراگیری علوم حوزوی، تحصیلات دانشگاهی را پی گرفت و مدرک دکترا را در رشته الهیات و معارف اسلامی به دست آورد. پایان نامه تحصیلی آیت الله مفتح در مقطع دکترا با عنوان «حکمت الهی در نهج البلاغه»، به دلیل ژرفایی مطالب و عمق مفاهیم، با درجه بسیار خوب پذیرفته شد.
شهید مفتح در کنار کارهای علمی و پژوهشی و تدریس و تألیف در دو کانون حوزه و دانشگاه، مبارزی خستگی ناپذیر نیز بود که دستگاه امنیتی ساواک بارها او را دستگیر و در زندان شکنجه کرد. آن شهید بزرگوار پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از مبارزه با کج اندیشان کوردل دست برنداشت تا اینکه سرانجام، در صبح روز 27 آذر 1358 جلوی دانشکده الهیات تهران، به دست «مارقین انقلاب»؛ یعنی گروه فرقان، هدف چندین گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.[1] روحش شاد و راهش پر روهرو باد!
زخمی تیغ شهادت زنده می خیزد ز خاک همچو گل با چهره پرخنده می خیزد ز خاک